مسابقات جام جهانی فوتبال در جریان است. اگر این مسابقات به مرکز توجه و کانون هیجان عمومی در تمامی سطوح مردمی و رسمی تبدیل شده است، به دلیل حضور عوامل و متغیرهای متعدد بدنی، فنی، علمی، هنری، هوشی و حتی اقتصادی سیاسی در ورزش فوتبال و نیز ایفای نقش متغیرهای مضاعفی در این مسابقات در بالاترین سطح جهانی است. کارشناسان، تحلیل گران و ناظران مختلف دلایل و عوامل شکست ها و پیروزی های حریفان این صحنه را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار می دهند. اما به نظر می رسد یک عامل حیاتی دیگر نیز در تمامی این رقابت ها، نقش و تاثیر بسیار بنیادین و کلیدی خود را در شکست ها و پیروزی ها تحمیل می کند: پدیده ای روانی، شخصیتی و اجتماعی که از آن با عناوین مختلفی چون روح ملی، حس وطن پرستی، عرق سرزمینی و مفاهیمی از این دست یاد می شود ...
1. اعتقادم بر این است که پرودگار حکیم، آدمی را موجودی آفریده است که در ذات او استعدادها، نیروها، کشش ها و نیازهای متنوعی گنجانیده شده و نکته کلیدی این است که هیچیک از جنبه های وجودی این مخلوق پیچیده، نه قابل سرکوب است و نه یک جنبه خاص آن توسط جنبه دیگری قابل اشغال شدن.
۴. هریک از این دو استعداد، به نوبه خود به عنوان سوخت موتور حرکتی انسان، در صحنه های خاصی عمل می کنند. در صحنه هایی از زندگی یک جامعه، بدون وجود روح معنوی، فضای پرستش و پرهیز معبود یکتا و توجه درونی به پروردگار دو جهان، امکان برقرار ساختن تعادل و دستیابی به رشد و بالندگی و سرفرازی میسر نیست و نیز صحنه های دیگری هست که در آنها، دستیابی به کامیابی و سرفرازی، بدون وجود یک استعداد به بار نشسته به نام روح ملی و حس قدرتمند درونی ای به نام روح و غیرت و افتخار ملی غیرممکن است...
6. در منطقه ما، کشورهایی هستند که در تاریخ آنها، دوره های متناوبی از تلاش حاکمیت قدرت سیاسی نظامی و اقتصادی برای نابود کردن یکی از این دو بال پرواز و دو نیرو و نیاز ذاتی، به ضرباهنگی اصلی تبدیل شده است. در چنین شرایطی پیوسته تلاش شده است حس ملی به طور کامل بر روح معنوی، مذهبی و اعتقادی جامعه غلبه کند و جایگاه آن را به تصرف درآورد یا درست برعکس، در دوره ای دیگر، تلاش شده است که روح اعتقادی و مذهبی جامعه، حس میهن دوستی و تفاخر ملی را نابود کرده، خود جایگاه آن را اشغال نماید. ترکیه و ایران دو مثال بسیار روشن از جنگ و تقابل تصنعی و تحمیلی دو استعداد و دو نیازی است که در حقیقت هیچیک مزاحم دیگری نیست بلکه هر کدام جایگاه خاص خود را داشته و تکمیل کننده یکدیگرند.
7. میدان سخت رقابت های جام جهانی فوتبال، یکی از صحنه هایی است که در آن، روح ملی، حس میهن دوستی، عشق به سرزمین و افتخار درونی و نهادین به پرچم و در یک کلام غیرت ملی، یک عامل بسیار تعیین کننده برای مبارزه ای جانانه و کسب سرفرازی و افتخار است. نمایندگان کشورهایی که روح ملی آنها، دچار آسیب دیدگی، بی تعادلی و سرگیجه شده است، بی شک در این میدان، درخششی درخور نخواهند داشت... حتی اگر از حیث توانایی های و شایستگی های فردی نیز ممتاز بوده یا همه دیگر بساز و کارهای دیگر بازی در میدان نیز فراهم آمده باشد...
ان شاالله، مجال و حوصله ای باشد، در این زمینه بیشتر گفتگو می کنیم... فی الحال پیشنهادم این است که نتایج رقابت های این میدان جهانی را، تا همین مرحله که برگزار شده است، یکبار از این زاویه مورد توجه قرار دهید و ببینید به چه نتیجه ای می رسید. منتظر نگاه و نظر شما هستم.
شاد و سرفراز باشید
زیباترین قلب
روزی مرد جوانی وسط شهری ایستاده بود و ادعا می کرد که زیبا ترین قلب
را درتمام آن منطقه دارد . جمعیت زیاد جمع شدند . قلب او کاملاً سالم بود و
هیچ خدشهای بر آن وارد نشده بود و همه تصدیق کردند که قلب او به راستی
زیباترین قلبی است که تاکنون دیدهاند.
مرد جوان با کمال افتخار با صدایی بلند به تعریف قلب خود پرداخت .
ناگهان پیر مردی جلوی جمعیت آمد و گفت که قلب تو به زیبایی قلب من نیست .
مرد جوان و دیگران با تعجب به قلب پیر مرد نگاه کردند قلب او با
قدرت تمام میتپید اما پر از زخم بود. قسمتهایی از قلب او
برداشته شده و تکههایی جایگزین آن شده بود و آنها به راستی
جاهای خالی را به خوبی پر نکرده بودند برای همین گوشههایی
دندانه دندانه درآن دیده میشد.
در بعضی نقاط شیارهای عمیقی وجود داشت که هیچ تکهای آن را
پرنکرده بود، مردم که به قلب پیر مرد خیره شده بودند با خود میگفتند
که چطور او ادعا میکند که زیباترین قلب را دارد؟
مرد جوان به پیر مرد اشاره کرد و گفت تو حتماً شوخی میکنی؛
قلب خود را با قلب من مقایسه کن ؛ قلب تو فقط مشتی رخم و بریدگی و خراش
است .
پیر مرد گفت : درست است . قلب تو سالم به نظر میرسد اما من
هرگز قلب خود را با قلب تو عوض نمیکنم. هر زخمی نشانگر
انسانی است که من عشقم را به او دادهام، من بخشی از قلبم
را جدا کردهام و به او بخشیدهام. گاهی او هم بخشی از قلب
خود را به من داده است که به جای آن تکهی بخشیده شده قرار دادهام؛
اما چون این دو عین هم نبودهاند گوشههایی دندانه دندانه در قلبم وجود دارد
که برایم عزیزند؛ چرا که یادآور عشق میان دو انسان هستند.
بعضی وقتها بخشی از قلبم را به کسانی بخشیدهام اما آنها چیزی
از قلبشان را به من ندادهاند، اینها همین شیارهای عمیق هستند .
گرچه دردآور هستند اما یادآور عشقی هستند که داشتهام .
امیدوارم که آنها هم روزی بازگردند و این شیارهای عمیق را با قطعهای
که من در انتظارش بودهام پرکنند، پس حالا میبینی که زیبایی واقعی چیست ؟
مرد جوان بی هیچ سخنی ایستاد، در حالی که اشک از گونههایش سرازیر
میشد به سمت پیر مرد رفت از قلب جوان و سالم خود قطعهای
بیرون آورد و با دستهای لرزان به پیر مرد تقدیم کرد پیر مرد آن را گرفت و
در گوشهای از قلبش جای داد و بخشی از قلب پیر و زخمی خود را به
جای قلب مرد جوان گذاشت .
مرد جوان به قلبش نگاه کرد؛ دیگر سالم نبود، اما از همیشه زیباتر بود
زیرا که عشق از قلب پیر مرد به قلب او نفوذ کرده بود .
سلام استاد من معتقدم مردم ایران به هرچیزی که امید واهی می بندن تو زرد از آب در میاد...
سلام جناب دکتر
میشه بگین دریای پشت عکستون کدوم دریاست .بعد من هم اسم شما رو توی لینگ دوستانم قرار دادم خوشحال می شوم شما هم اسم منو توی لینک دوستانتون قرار بدهید.
راستی شما در مورد فوتبال هم خوب قضاوت میکنید نکنه داور هم بودید
شاد باشید و سرافراز
در سایه ایزد
سلام خدمت شما
این عکس در ساحل جزیره کیش گرفته شده است و طبعا دریای پشت عکس قطعه ای از آبهای نیلی خلیج فارس را نشان می دهد. ضمنا چشم لینک شما را اضافه کردم.
سلام باید بگم که تنها کاری که می توانم در برابر بازی تیم ملی خوردن تاسف است همین و بس .متاسفانه ما هر باری که به جام جهانی می وریم باید تجربه کسب کنیم و هر بار کارمان همین است و بس . جام جهانی خدانگهدارُ برانکو خدانگهدار چلنگر خدانگهدار...همه چیز با اشتباهات فردی یک مربی به پایان رسید تا چهار سال دیگر دوباره همان آش و همان کاسه.
سلام آقای دکتر. خوبین؟ کمی بیشتر از کمی غایبتر شدین.
به نظر میرسه از زاویه ای که گفتین تیم ملی ایران فقط یه بازیچه و دستاویزی برای کسایی که بخوان پله های ترقی را از اون را طی کنن. وقتی هر چیزی حتی آرامش روانی ۷۰ میلیون ایرانی را به بازیچه لج و لج بازی بگیرن ـ از این بیشتر نباید و نمیشه انتظار داشت...
سلام
اشتباه سایت ایرنا را در سایت من ببینید
سلام استاد ارجمند وبزرگوار:
شرمنده از اینکه مدتی نتوانستم در دنیای پر رمز وراز وبلاگ ادای وظیفه کنم.
واما در مورد متن اخیری که درج نمودی ...
استاد گرامی غیرت ملی وهویت ایرانی اسلامی یک واقعیت انکار نا پذیر است که بارها وبارها هم در عرصه های مختلف وهم در میادین متفاوت ...چه علمی ...چه فرهنگی ...چه سیاسی وچه ورزشی به منصه ضحور گذاشتیم ...میهن دوستی ...عرق ملی وبه تعبیر ارزنده حضرتعالی ((روح ملی)) یک ثروت ارزشمند وگرانبها است در اختیار فرزندان اهورایی ایران زمین که به مراتب آن را به اثبات رساندیم ...
اما استاد ارجمند متاسفانه به دلیل سیاست زدگی هایی که اخیرا دامنگیر این مردم بزرگوار وصاحب تمدن شده است ترس از این مساله هست که چنین ثروت وانباشته ای را به صندوق فراموشی بسپاریم ویا به کشوری فاقد روح ملی مبدل شویم .
امروزه ایرانی بودن افتخار ومایه سربلندی ماست وپایدار بودن واستقلال از هر قدرت ودیکتاتوری شعار آزادی ماست ...اما امروزه ریز دیکتاتورهایی در لباس بی هویتی وپول وثروت روح وروان هر جوان ایرانی را جریحه دار وشکوه آزادی و عزت وافتخار ما را به نام واسم ورسمهایی لگد کوب می کنند .
ومتاسفانه اخیرا فضای مسموم ومنفور حزب گرایی وباند بازی توسط خودی هایی که مصالح و حساسیتهای روز مملکت را در نظر نمی گیرند وبا ندانم کاریها و منم منم ها اصول اساسی فرهنگ ایرانی اسلامی را جریحه دار میکنند ومردم با صلابت وانقلابی و وفهیم این قطعه خاکی را نسبت به عقاید ...افکار ...باورها...ووووووووو بدبین جلوه می دهند ...
در صورتی که ایرانی در هر لباس وهر خو ومنش ویا عضویت در هر حزب وگروه ودسته ...همان ایرانی اصیل ومباز در همه عرصه های علمی ...فرهنگی و...هست .
موفق باشی ومنصور وهمیشه پایدار.
سلام دکتر. همش تقصیره داییه! ی.
ضمناً نمی دانم از سایت تازه تأسیس دات کام ما دیدن فرمودید یا خیر، ولی لطف می کنید اگر اون لینک رو به دات کام تغییر دهید. مخلصیم بسی.
دکتر با عرض شرمندگی باید بگم که از این جور نوشتن خوشم نمیاد!
شاید بهتر می بود که به روز نمی کردید!
باید بگم که مطلب جواد که تو ابتکار درباره فوتبال چاپ شده به مراتب از مطلب شما زیباتر و دلنشین تره
هرچند مقایسه بی ربطیه!!!
///// س ل ا م /////
درود به شما دوست گرامیه من
خوبین شما ؟؟؟ امیدوارم که چنین باشه
اول از هر چیزی ازتون معذرت می خوام که مدت طولانی نبودم و هم ننوشتم و هم اینکه بهتون سر نزدم(جبران می کنم)
بعد از مدتی نسبتا طولانی من
آپ کردم
منتظر حضور گرمتون در کلبه ی کوچیکمون هستم
حرفایی واسه گفتن دارم....
منتظرتم
س ب ز و ش ا د ب ا ش ی
***** ف ع ل ا *****
سلام. تو پروفایلتون خوندم که دکتری زبانشناسی دارید. من عاشق زبانشناسیم و در عین حال خیلی برام سخته. خودم ادبیات خوندم و بسیار دوست دارم که زبانشناسی هم بخونم. اما ما در مقطع کارشناسی ادبیات متاسفانه ۲ واحد بیشتر زبانشناسی نداریم و آن هم مقدمات زبانشناسیه.و چیز زیادی از این رشته نمی دونم.... موفق باشید !
سلام و آرزوی سرفرازی و موفقیت شما
از توضیح شما متوجه نشدم که کدام قسمت زبانشناسی برای شما سخت است. زبانشناسی یک زمینه علمی با بخش های متنوع و مختلفی است. توصیه می کنم در این زمینه و قبل از انتخاب گرایش تان با اساتید این رشته در دانشکده مشورت کنید.
ضمنا به نظر می رسد آدرس وبلاگ تان را اشتباه وارد کرده اید.
برقرار باشید
سلام استاد! می شه بپرسم اگه یکی که خیلی وقته ندیدتتون، دلش براتون تنگ شده باشه، چیکار باید بکنه؟! این روزا خیلی لازمتون دارم تا یادم بیاد چطوری حوصله داشته باشم و صبر کنم.
سلام و صد سلام
به غیر از آدرس ایمیل، که فکر می کنم شما داشته باشید، بنده بعداز ظهرها روزنامه جام جم هستم. می توانید تماس بگیرید. در خدمتم.
موفق باشید
سلام استاد:
منتظر مطلب بعدی هستیم...
شعری از فریدون مشیر ی تقدیم به شما:
((نمازی از شکایت ))
سحر که نسترن سرخ باغ همسایه
فرستد از لب ایوان به آفتاب درود
و اوج سبز درختان به کوچه میریزد
و خانه از نفس گرم یاس لبریز است
ن از سرودن یک شعر تازه می آیم
که ذره ذره وجودم در آن ترانه تلخ
به های های غریبانه اشک ریخته اند
کنار نسترن سرخ باغ همسایه
من از ستره شفاف صبح می پرسم
تو شعر میدانی
ستاره جای جواب
به بی تفاوتی آفتاب می نگرد
تو هیچ می بینی
دوباره می پرسم
ستاره اما از دشت بی کرانه صبح
به من چو گمشده ای در سراب می نگرد
نگاه کن
مرا مصاحب گنجشک های شاد مبین
مرا معاشر گلبرگهای یاس مدان
که من تمامی شب
در آن کرانه دور میان جنگل آتش
میان چشمه خون
به زیر بال هیولای مرگ زیسته ام
و تا سپیده صبح
به سرنوشت سیاه بشر گریسته ام
تو هیچ می گریی ؟
باز از ستاره می پرسم
ستاره اما با دیدگان اشک آلود
به پرسشی که ندارد جواب مینگرد
بگو
صدای من به کسی می رسد در آن سوی شب
بگو که نبض کسی می زند در آن بالا
ستاره می لرزد
بگو
مگر تو بگویی
در این رواق ملال
کسی چون من به نماز شکایت استاده است
ستاره می سوزد
ستاره می میرد
و من تکیده و غمگین به راه می افتم
آفتاب همان گونه سرکش و مغرور
به انهدام خراب می نگرد
پایدار باشی
سلام آقای دکتر
صمیمانه انتصابتان را به سمت سردبیری روزنامه جام جم تبریک می گویم
سلام آقاجواد نازنین
از محبت شما صمیمانه سپاسگزارم. البته سمت بنده سردبیری روزنامه بین المللی جام جم است. سردبیری جام جم به عهده دوست عزیزم آقای مجید رضاییان است.
سرفراز و برقرار باشید
سلام و تبریک .
عزیزم خیلی خوب بود