سپیدار       Sepidaar

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است
سپیدار       Sepidaar

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است

آیا فکر می کنید یک "جوان"، "همسر"، "پدر" یا "مادر" هستید؟!

  اشاره: شنبه گذشته، بیست و نهم مهرماه (بیست و هفتم ماه مبارک رمضان)، به دعوت سازمان ملی جوانان، فرصتی دست داد تا با گروهی از جوانان که عزم راه اندازی مجدد خبرگزاری ملی جوانان ایران را دارند، نشستی داشته باشم. سوال اصلی این بود که یک خبرگزاری جوانان در ایران، باید چه سیاست هایی را دنبال کند، چه برنامه هایی داشته باشد و نقطه تمایز آن با سایر خبرگزاری ها چیست.  آنچه در پی می آید، خلاصه ای است از مطالبی که در این نشست عنوان شد...

 

از نگاه روانشناختی، زندگی کردن مساوی است با جاری شدن پویای مهارت های زندگی در رفتار روزمره فرد و جامعه. روانشناسان مهارت های مختلفی را برای دستیابی به یک زندگی وافی، تبیین می کنند. مهارت هایی چون ارتباط موثر، همدلی، حل مسئله، تصمیم گیری، تفکر خلاق، مدیریت هیجان ها و استرس، مهارت خودآگاهی، تفکر انتقادی و ... از دیدگاه روانشناختی مجموعه ای است که "هنر زندگی" کردن را شکل می دهد.

 

از این نگاه، هر فرد زنده ای، لزوما "زندگی" نمی کند. حال می توان سوالات دیگری را نیز در این زمینه مطرح کرد:

ü      آیا هر فردی که به سن جوانی رسید، به طور خودکار یک "جوان" محسوب می شود؟

ü      آیا هر فردی که فرد دیگری را به عنوان همسر انتخاب کرد، به طور خودکار "همسر" (زن یا شوهر) می شود؟

ü      آیا هر فردی که صاحب فرزند شد، به طور خودکار"پدر" یا "مادر" می شود؟

 

از نگاه روانشناسی، پاسخ مطلق به همه این سوال ها منفی است. جوان کسی است که در زمان رسیدن به سن جوانی، مهارت های جوانی در وجود وی "پرورده" شده باشد،  همانطور که تنها با پرورده شدن به موقع مهارت های همسری یا پدری، فرد با ازدواج همسر می شود و با آمدن فرزند، پدر یا مادر می شود.

 

این است که بخش بسیار بزرگی از افراد واقع در سن جوانی در یک کشور توسعه نایافته، همچون ایران، نه "جوان" هستند و نه "جوانی" می کنند، بسیاری از زوج ها، "همسر" نیستند و "همسری" نمی کنند و بسیاری از زنان و مردان صاحب فرزند، "پدر" یا "مادر" نیستند و "پدری" و "مادری" نمی کنند. شهروندان چنین جامعه ای، هزینه ای معادل بهره مندی های یک زندگی وافی را به جریمه چنین "ناپروردگی هایی" پرداخت می کنند.

 

نکته دیگر این که از این زاویه توسعه یافتگی نیز تعریف متفاوتی می یابد: یک جامعه توسعه یافته جامعه ای است که تمامی شهروندان آن در ابعادی متقاطع، مهارت پرورده باشند. یک بعد به دوران سنی باز می گردد: کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی و سالخوردگی، هر یک مهارت های خاص خود را دارند که ساختار و سازوکارهای یک جامعه توسعه یافته، آن مهارت ها را در زمان مناسب خود به شهروندان انتقال می دهد.

توجه داشته باشیم که مهارت، تنها دانش و آگاهی نیست. جنس مهارت، از نوع رفتار است پس می تواند از دانش، آموزش و آگاهی آغاز شود اما می بایست به پروردگی، پرورش و تربیت ختم گردد. رانندگی یک مجموعه از مهارت هاست که تنها به آگاهی های مربوط به یک رانندگی درست ختم نمی شود بلکه مجموعه فنونی است که می بایست با تمرین در درون افراد "پرورده" شده به رفتارهایی خودکار و ثابت تبدیل گردد.

بعد دیگر به "اشتغال" باز می گردد: یک جامعه توسعه یافته جامعه ای است که ساختار و سازوکارهای آن، استعداد شغلی هر فرد را در درون نظام آموزشی خود- از پیش دبستانی تا دبیرستان- آشکار می سازد: هر کسی را بهر کاری ساختند! (در این زمینه، جداگانه باهم سخن خواهیم گفت).

در یک جامعه توسعه یافته یک فرد به خاطر آن که به هردلیل به تدریس می پردازد، یک معلم، آموزگار یا استاد دانشگاه نمی شود، به صرف اینکه منصب یک مدیریت را برعهده گرفت، یک مدیر نمی شود و ...

به نظر من، مجموعه نظام ارتباطات و اطلاع رسانی ما، می بایست بخشی از نظام پرورشی ما باشد همانطور که لاجرم باید زمانی، نظام آموزشی خود را نیز به بخشی از نظام پرورشی- که در حال حاضر در جامعه ما اساسا وجود ندارد- تبدیل کنیم.

با این حساب، اصلی ترین و ممتازترین نقش خبرگزاری ملی جوانان ایران، می تواند حرکت در مسیر مهارت آموزی به جوانان، نوجوانان و خردسالانی باشد که به زودی به سن جوانی پای می گذارند. واقعیت این است که اکثریت شهروندان جامعه ما، از مراحل سنی مختلف، شرایط خانوادگی مختلف و شرایط شغلی مختلف عبور می کنند اما هیچیک از آن مراحل سنی، شرایط خانوادگی و موقعیت های شغلی را در زمان درست و مفید خود "درک"، "تجربه" و "رفتار" نمی کنند. امید است زمانی جامعه ایران به آن سطحی از توسعه یافتگی دست یابد که چنین خسارت بزرگی که معادل "خسارت زندگی نکردن" است، گریبانگیر شهروند ایرانی نباشد.

نظرات 9 + ارسال نظر
... دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:53

... از اینکه دوباره می نویسید خیلی خوشحالم . رو مطالب مهم و تاثیر گذاری دست گذاشتید... ایکاش همیشه یادمون بمونه که باید و حقمون هست که زندگی کنیم . زندگی کردن با تمام مفاهیم درستش .

یاحق!

لطیف دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 18:12

کارل کراوس میگه:
* نویسنده کسی است که از میان پاسخ به معاماهای هستی ـ بهترین را برمی گزیند... *
اما سوال اینجاست که آیا این نویسنده می تواند همان جوانی باشد که در ایران زندگی می کند؟ آیا در میان این پاسخها حق انتخاب بهترین ها را دارد...؟ چگونه؟

جواد صبوحی سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:43 http://www.parantez.blogsky.com

بازگشا چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 00:23

سلام استاد
بسیار خوشحالم که بعداز مدتهابازهم توانستم مطلب جدید وآموزنده ای را در وبلاگتان ببینم. منتظر مطالب زیبای بعدیتان هستم.

رسول جعفری شنبه 13 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 22:37 http://miladenoor.blogsky.com

خداوندا مرا وسیله ی ارامش بندگانت قرار بده
هر جا تنفر هست ، بگذار تا من عشق بکارم
هر جا ازاری هست بگذار تا من بخششی بکارم
هر جا شکی هست ، بگذار تا من دانه ایمان بکارم
هر جا نا امیدی هست ، بگذار تا من امیدی بکارم
هر جا غمی هست بگذار تا من شادی بکارم

دکتر جعفری سلام
بالاخره بعد از مدتها با یه پست جدید اومدی ، خیلی عالی بود استفاده کردیم
به همه سلام برسون - یا علی

خوش آمدی آقا رسول عزیز و دوست داشتنی... دعاکن

[ بدون نام ] دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 21:45

سلام استاد. خوشحالم که دوباره هستی. و خوشحالتر از اینکه تو هم میدونی که فقط با تدریس کردن، استاد نمی شی. نگران جوونهای کشور هم نباش چون اصل کار جوونهای تو اند که در اروپا در حال الواطی هستند البته با سرمایه جوونهای این کشور.

سلام ... اگر شما مطمئن هستید که بچه های من اینگونه اند... آن هم با سرمایه دیگران... خب... پای خودتان... اما فکر نمی کنم اینطور باشد... چنین راحت خریدار بار سنگین تهمت به دیگران نباش... از خداوند رحمن برای شما سلامت جان و تن خواستارم.

از روی سادگی پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:52 http://telegrafkhane.persianblog.com

های تیچر......

سلام و آرزوی آرامش و سلامتی

از روی سادگی جمعه 19 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:20 http://telegrafkhane.persianblog.com

مرسی

[ بدون نام ] جمعه 26 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 17:05

ااال

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد