سپیدار       Sepidaar

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است
سپیدار       Sepidaar

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است

یادی از "همه رفقای من"!!

راستی امشب داشتم به "همه رفقای من" فکر می کردم. آخرش گفتم: الهی شکر!
نظرات 6 + ارسال نظر
محمد زارعی سه‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 20:54

با سلام

یکسال از عمر وبلاگ یک دانشجوی علوم ارتباطات گذشت و در این یکسال تمام سعی و تلاش خود را کردم تا قطره ای از دریای بی کران علم ارتباطات را در این وبلاگ ارائه نمایم که البته اگر موفقیت در این راه برای این وبلاگ ایجاد شد فقط به کمک نظرات و انتقادات شما عزیزان مخاطب این وبلاگ بود
از شما دعوت می نمایم که از وبلاگ یک دانشجوی ارتباطات دیدن نمایید و از نظرات ارزشمند خود ما را بهره مند سازید
www.mohammadzarei.blogfa.com

سلام ... تبریک می گویم. همراه با آرزوی آرامش و سلامتی و موفقیت

چریک فدایی چهارشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:58

سلام استاد ..

علیک سلام... حال و احوال؟؟

حامد چهارشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 17:54

منم به فکر رفقا هستم.به خصوص کسایی مث شما

سلام... خواستم بگم خدانکنه تو رفقایی به خوبی رفقای من داشته باشی... بعد دیدم رفاقت های این دنیایی سرو ته اش همین هست... چه برای من... چه برای تو... اما ...

پ پنج‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 20:23 http://koodaki.blogsky.com

سلام استاد!
یادمه ترم پیش حرفهای زیبایی سر کلاس زبان شناسی میزدید؛ حیف که یادم نیست چی میگفتید !! (شرمنده)

سلام دانشجو! خوب هستی؟!!
خیلی خودت رو اذیت نکن... لابد اون حرف ها برای تو نبوده ... آخه اونها حرفهای کودکی نبود... دریافت های بزرگسالی بود... پس مهم نیست... مهم اینه که کتاب زبانشناسی رو خوب خونده باشی تا یه نمره دلچسب بگیری و شرمنده بابا و مامان نباشی... زیاد به ذهن ات فشار نیار تا وقتش... وقتش که رسید... تو هم به همه اون حرفها می رسی...

سیدتقی کمالی جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 23:07 http://eghlim.blogsky.com

روابط ها امروز خشک و بی روح شده است و زلالی نگاه ها در پس پرده تزویر رنگ باخته. ای کاش محبت ها و مهربانی ها تجسم حقیقی خودمان بودند اما امان از این بازار دهشتناک ریا و نیرنگ که روزگار مهرو مودت را به تیرگی کنام انسانی بدل ساخته که لحظه ای غفلت تو را اسیر چنگ و دندان خوی ننگی می سازد. گفته ها لاطلاتی بیش نیست و سعی ها همه از سر خسران. در این هبوط خود خواسته از سر تکاثر خواهش ها تاریخ انقضا بر روابط سایه افکنده و از سر حضیض نفسانیت و رخت بر بستن سجایای اخلاق به هرسو گریزانیم و راه بر ما پوشیده؛ نمی دانیم چون نمی خواهیم و نمی خواهیم چون خود خواسته ایم.

ک.م شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 00:07 http://asare-shamloo.blogsky.com

خاموش باش، مرغک ِ دریایی!

بگذار در سکوت بجنبد مرگ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد