سپیدار       Sepidaar

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است
سپیدار       Sepidaar

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است

غنی سازی، آرام سازی و هماهنگی انرژی های جسمی (1)؛ نقش طبیعت

 

اشاره: در نوشته قبلی به یک عامل درونی برای آرام سازی و هماهنگ کردن انرژی های جسمی اشاره کردیم. در این نوشته به برخی عوامل و سرچشمه های بیرونی آرام سازی انرژی ها می پردازیم: طبیعت و مکان های خاص معنوی

 

بی تردید شما هم بارها دو عبارت "انرژی مثبت" و "انرژی منفی" را در جاهایی خوانده یا شنیده اید. به نظر من چیزی تحت عنوان "انرژی منفی" اصالتا وجود ندارد همانطور که در هستی اصالتا چیزی به نام "شر"، "بد"، "شوم" و "شیطان" وجود ندارد. پس واقعیت کدام است؟

واقعیت را می توان اینگونه تصویر کرد که آنچه اصالتا وجود دارد همان "انرژی" است که در اساس آفرینش خود، پدیده ای است مفید و مثبت؛ منفی بودن به برخی کیفیت هایی باز می گردد که انرژی فعال شده، در نسبت خود با آدمی، پیدا می کند و این قاعده در سراسر هستی قابل ردیابی است. برای مثال "جو" محیط فیزیکی اطراف ما، یک حوزه انرژی است که در ذات خود، پدیده ای مثبت و حیاتی است اما همین انرژی هنگامی که طغیان کند، طوفان های قدرتمندی را موجب می شود که باتوجه به شرایط محیطی تندباد می تواند کارکردی منفی و ویرانگر داشته باشد. این قاعده درباره تمام دیگر انرژی های فیزیکی در محیط و کالبد ما صادق است. در پیکره زنده آدمی، شاخه های پرشماری از انواع انرژی های حسی، حرکتی، هیجانی و فکری جریان دارد. تا زمانیکه هریک از این نیروها، در مجرا و مسیر خود حرکت کند، کارکرد و تاثیری کاملا مثبت را بروز می دهد. اما به هر میزان که این انرژی ها از مسیر و چارچوب برنامه ریزی شده (مقدر) خود خارج شود، کارکردی منفی خواهد داشت.

به این ترتیب آنچه که از آن بعنوان "انرژی منفی" تعبیر می شود، از یک بعد به طغیان انرژی ها و از بعد دیگری به نسبت میان "انرژی" با شرایط "انسان" باز می گردد. بنابراین، آدمی باید به امکانات درونی و محیطی برای آرام سازی و هماهنگ کردن انرژی های بویژه درونی خود باز گردد.

تا آنجا که به هماهنگی با انرژی های حوزه طبیعت و جهان فیزیکی بیرون باز می گردد، بشر از دیرباز تمامی توان خلاقه خود را برای مجهزشدن به امکانات لازم برای ایمن ماندن از طفیان این انرژی ها و سپس هماهنگ ساختن آنان با نیازهای خود، بکارگرفته است. لباس و مسکن به عنوان دو سپر کارساز، حاصل نخستین خلاقیت های بشری است و  انواع فن آوری ها و تولیدات صنعتی نیز در همین مسیر مورد استفاده قرار می گیرد.

اما، بزرگترین خطری که پیوسته بشر را تهدید کرده و می کند، نه از طغیان انرژی های طبیعی که از ناحیه انرژی های "من جسمی" است. همه فتنه ها، جنگ ها، قتل عام ها، خصومت ها و کینه ها از این ناحیه سررشته گرفته است. برای مهار، هماهنگی و جهت دهی به انرژی های درونی چندگروه امکانات بسیار کارساز در اختیار ما فرزندان آدم قرار دارد. در نوشته قبلی درباره نخستین و موثرترین این امکانات، یعنی همان تمرین های ذهنی (که از قله آن در معارف دینی ما بعنوان "ذکر" تعبیر می شود)، سخن گفته شد.

دومین ابزار بسیار مهم برای مهار انرژی های "من جسمی" آدمی (که طغیان آن بزرگترین دشمن بشر و منشاء همه بیچارگی های بوده و هست)، هم نشینی با طبیعت است. هم نفسی با طبیعت، در اشکال مختلف آن، تنها یک تفنن نیست بلکه ضرورتی اجتناب ناپذیر است که توسط پروردگار حکیم، به عنوان بخشی از شرایط تعادل سازوکار جسمی و روحی ما منظور شده است. قرارگرفتن در کنار مظاهر طبیعی همچون گیاهان، آب، آسمان، کوهستان، نسیم و هوای پاک، از سه جنبه به یاری بشر می آید: نخست غنی سازی است یعنی، دمسازی با طبیعت، خلاء های انرژی جسمی ما را پر می کند (درست مثل اینکه یک باطری به دستگاه شارژ وصل می شود). ضعیف شدن انرژی هایی فیزیکی، ذهنی و عاطفی "من جسمی" منجر به نارسایی هایی همچون "افسردگی"، "خمودی و تنبلی"، "نومیدی"، اضطراب و امثال آن می شود و این نارسایی ها، گاه به بیماری هایی مزمن تبدیل می شود. دوم آرام سازی است به این معنی که طبیعت، انرژی های فوران کرده "من جسمی" را مهار و آرام می کند. سوم، هماهنگ سازی است یعنی ارتعاشات پراکنده و حتی متنازع انرژی های جسمی را از این آشفتگی خطرساز، خارج کرده منسجم و هماهنگ می کند. هماهنگی انرژی های "من جسمی" بخش اساسی ای از "تعادل بیرونی" در رفتار، گفتار و بطور کلی، شخصیت ما را فراهم می کند و همانطور که در نوشته های قبلی اشاره شد، بزرگترین ماموریت و ابتلای "من روحی" ما در سفر دنیایی است (همانا، تلاش های شما پراکنده و آشفته است- قرآن کریم). به همین دلیل، ضروری است در برنامه روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه خود، سهم مناسبی را برای دمسازی با طبیعت، منظور نماییم.

اگر در همنشینی با یک باغبان، کشاورز و روستایی، احساسی غریب، مطبوع و غیرقابل توصیف به شما دست می دهد، دلیل آن را در مباحث فوق، جستجو کنید!    

آرزوی سپیدار برای خودش و شما، آرامش و عافیت است! آمین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد