سپیدار       Sepidaar

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است
سپیدار       Sepidaar

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است

عدالت برای هستی، مهربانی برای انسان و عشق برای تو!

  1. در حال خردکردن سبزی هستید. لحظه ای غافل می شوید، تیزی کارد به انگشت شما می رسد، سوزش شدید، جاری شدن خون و تحمل درد. محل زخم را پانسمان می کنید، روزهایی طول می کشد تا زخم شما ترمیم شود. بعد چه؟ تمام!!؟  
  2. در حال رانندگی هستید. لحظه ای غافل می شوید، از کنترل به موقع خودرو عاجز  می مانید و حادثه... بدحالی، ناراحتی، خسارت، زحمت و... روزهایی طول می کشد تا خسارت و بدحالی شما جبران شود... بعد چه؟ تمام!؟    
  3.  در اداره مشغول کار هستید. یک مراجعه کننده هیجانی از راه می رسد. سرخورده و عصبی است. لحظه ای غافل می شوید و ناگهان مشاجره ای سخت در می گیرد... پریشان و بدحال می شوید، چند ساعت و شاید هم چند روز زمان لازم است تا حال خود را باز یابید ... بعد چه؟ تمام!؟ 

نظام حاکم بر هستی و پدیده های آن، نظام عدالت است: نظم، علت و معلول نه چیزی پیش از آن و نه چیزی پس از آن. هر علت، معلول دقیق خود را دارد و هر حادثه، پی آمدهای بی کم و کاست خود را. این سنت حاکم بر تمام پدیده هاست تا اینکه نوبت به انسان می رسد... اینجا، اگر نیک بنگری، تفاوت ها بسیار است.

 

در هر سه مثال فوق، انسان اشتباهی (بگویید گناهی) مرتکب می شود. در هر مورد، و دیگر موارد پرشمار زندگی روزمره، به دلیل لحظه ای غفلت و ناکامی "من روحی"، انرژی های "من جسمی" عصیان می کند و پی آمدهای آن گریبان تمامی دایره وجود آدمی را می گیرد. اگر تنها سنت های عدالت (نظم، علت و معلول) اول و آخر کار باشد، آدمی بواقع زیان دیده است: رنج و درد و پریشانی را تحمل کرده و همین: یک علت در مقابل معلول های دقیق آن. تنها چیزی که نصیب ماست همان پی آمدهای تلخ اشتباهات ماست.

اما حقیقت چیز دیگری است؛ سنت فراگیرتری ابتدا و انتهای سنت عدالت را دربرگرفته است: سنت مهربانی (نظام رحمت). هر اشتباه (گناه) آدمی، پی آمدهای ناگوار خود را دارد اما در انتها گسترشی را در "من روحی" او ایجاد می کند، همانی که هدف، ماموریت و دغدغه اول و آخر انسان از سفر دنیایی است. پس درباره آدمی، سنت مهربانی (نظام رحمت)، همچون چتری بر وجود آدمی گسترده است و ابتدا و انتهای نظام عدالت را پوشش می دهد. این است که اشتباه می کنی، گناه می کنی و البته پی آمدهای آن، گریبان تو را می گیرد، رنج ات می دهد و این نظام عدالت حاکم بر هستی و بر توست اما این از مهربانی پروردگار به دور است که انسان محکوم چرخه خشک و بی رحم اشتباه ==> مجازات باشد و بعد از آن هیچ! نه، به اشتباهت ، به گناهت، باز می گردی، نفس سرزنشگرت عملکرد "من جسمی" تو را ارزیابی و بازپرسی می کند و یک پله بالاتر می روی و یک جهان گسترش می یابی... این نظام مهربانی است: به نام خداوند مهربان و نیز دلسوز بندگان!

یک هم نوع، یک همکار، یک پرستار، یک خدمتکار می تواند نسبت به شما مهربان باشد اما مادر، نسبت به شما هم مهربان است هم فراتر از آن شیفته و عاشق.

کودکی در خیابان بر زمین می افتد و از سر درد اشک می ریزد. رهگذری از سر مهربانی دست او را می گیرد، لباسش را مرتب می کند، او را به مهربانی تسلی می دهد. حال به جای این رهگذر مهربان، اگر مادر کودک به سراغش می آمد، همه این مهربانی ها را در حق او صورت می داد اما همراه با چیزی فراتر از آن. مادر، کودک را به آغوش خود می فشارد، ناز او را می کشد، قلبش برای کودکش فشرده می شود و صدبار آرزو می کند که به جای کودکش درد می کشید... این چیزی است فراتر از نظام مهربانی... اینجا حوزه و نظام "عشق" است. خداوند نسبت به همه بندگانش رحمان (مهربان، با گذشت) است اما نسبت به بندگان خاص خود، هم رحمان است و هم رحیم (دلسوز، عاشق) پس نظام عدالت برای همه هستی، نظام مهربانی برای انسان و نظام عشق برای تو که بنده زلال و پاک پروردگارت هستی!

با آرزوی آرامش و عافیت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد