هفت زندان تن، هفتاد پرده نادانی، هزار بیراهه گمراهی و تنها آرزوی رهایی!
پنجاه سال و پنج روز قبل به جمع محبوسان آمد، می گویند در تیره روشن شب و صبح. سوز گریه لحظه آغاز، نشان از هراس آمدنش به هزارتوی زندانی است که در هر خم آن نگهبانی سخت سر به کمین رهایی اش ایستاده است. روحی آزاد که در پهنه بی نهایت رهایی و زندگی سرخوش بود، اکنون به قالب جسم فروکشیده و تنها و غریب و ضعیف، به مواجهه زندانبانانی آمده که هرگز دیده نشده از زندانی خود غافل باشند. ماموریتش، هماوردی با همه این دیوان و شیاطین. چه بازی خطرساز و پرغوغایی!
از ابتدا که نگهبان ضعف بر او چیره بود و ترس، بعد آنهمه نگهبانان نیاز و غریزه: خودخواهی تن، شیفتگی های کودکانه، سرکشی های جوانانه،خشم و عصیان، بلندپروازی هایش بر لبه آنهمه پرتگاه، هوس، گمان، تردید، بدبینی، حسد، راحت طلبی، غرور، خشم، تنفر و پرشمار زندانها و زندانبانانی که در پس هر صخره غفلت و جهل، زنجیرها را روزی از پس روز، سترگ تر می خواستند. هنوز از زندان و زندانبانی رها نشده، در زنجیر زندانبانی دیگر پیچیده بود و صد افسوس که نادانی و وسوسه های "خود" زمینی اش، "جسم" خاکی اش، "من" دنیایی اش، سردمدار آنهمه دشمن و دشمنی بر اوست که: "اعدا عدوک نفسک".
پنجاه سال و پنج روز قبل، لحظه ای که هبوط کرد، گویی هراس زندان و زندانبانان او را به فریاد وا داشت. اطرافیان هم بند، او را به خواب بردند، غافل از آنکه آمدن به دنیا خود به خواب رفتن است: "زندگان، خفتگان اند و چون بمیرند، بیدار شوند".
و هنوز نیم قرن از پس هبوط، هنوز خواب است، هنوز در پیچ و خم محبس "خویشتن" است، هنوز هراسیده و ناآرام، اما هنوز می جوید و هنوز، امیدوار است؛ چشم دوخته، تنها به مهربانی دوست که همه ستایش ها از اوست. پی رو سپیدراه روشنی است که در همه دهلیزهای تاریک این زندان، امتداد یافته و او را به برکشیدن فرا می خواند. می خواند به بی نهایت، به زندگی؛ به آزادی و به عافیت... و او همچنان به رهایی آرزومند است.
پروردگارا، داخل کن مرا به ورودگاهی راستین و خارج کن از برونگاهی راستین و برایم از نزد خود یاری دهنده ای پرتوان قرارده. (قرآن کریم) آمین
تولدت مبارک دکتر
تولدتان مبارک. یادش بخیر قدیمها، ما رو تحویل می گرفتین. تماسی، ایمیلی یک اس.ام.اس چیزی. ای زمونه!
سلام
حال و احوال؟ من همچنان شما رو دوست دارم. خودت هم چندان آفتابی نیستی انصافا. به امید دیدار
در ابتدا تولدتون(وبه قول خودتون پنجاه سال وپنج روز)رو صمیمانه بهتون تبریک میگم...
امیدوارم که همانطور که این مدت از عمر پر برکتتان شاد بودید وشاکر هماره سالم باشید وتندرست
تشکر از دعای خیر شما. خوش حال و تندرست باشید
استادگرامی تولدتون مبارک ان شائ الله هزار سال زنده باشید دلمون براتون تنگ شده کاش می شد زیارتتون کنیم
ای که پنجاه رفت وباز در خوابی.......!
پناهم به اوست. خوش به حال شما که لذت بیداری را دارید.
استاد گرامی سلام
تولدتون مبارک
انشاء الله هزارسال به این سال ها
تبریک با تدخیر ما را پذیرا باشید
شادباشی و سربلند
سلام. سپاسگزارم از مهربانی شما. خوش حال و سلامت باشید
سلام آقای دکتر
مزاحم همیشگی
تولدتون مبارک باشه
همیشه شاد و سرحال و با نشاط باشین و سایتون رو سرخانواده پرمهرتون و البته ما باشه
راستی عذر تقصیر
خیلی وقته سر نزدم نمی دونم ولی فکر می کنم خیلی وقت هست که به خودم هم سری نمی زنم
دلم خیلی هوای شما را کرده
غمگین نیستم اتفاقا شاد هستم اما خیلی وقته که فریادی نزدم
راستی اون روزی مصاحبتون را تو تلویزیون دیدم خیلی خوشحال شدم
سلام حمیدیان عزیز. ممنونم مهربان. با آرزوی خوش حالی، سلامتی و عافیت
سلام دکتر . ... نمدونم چی شد یهو هواتو کردم .....
ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشود نسیم گل چو دل اندر پی هوای تو بست
سلام آقای دکتر
خوبید؟
راستش نمی دونستم تولدتان است...
کمی دیر اما تولدتان مبارک ان شا الله عمری طولانی و با عزت داشه باشید
پیروز باشید
سلام همکار گرامی سرکار خانم شیخ بابایی
از محبت شما سپاسگزارم. برای شما نیز آرزوی خوش حالی و سرفرازی دارم.
سلام
داداشی
یادته یه روز میگفتی تا 50 سالگی بیشتر عمر نمیکنی .... و تمام این سالها نگرانت بودم ...وقتی نبودی .... از خدا میخواستم داداش یکی یه دونه منو خوب خوب باشه
سلطان خوشحالم که صاحبقران نبودی
شاد باشی
با گنج های که کنارت داری
در پناه خدا ( مهربانترین دوست )
سلام خواهر خوبم
بی نهایت از مهربانی شما سپاسگزار و از کوتاهی های خود شرمسارم
از حاکارتا مبروککککککککککککککککککککککککککککک
سلام سپهر... ممنون. راستی اونجا عربی صحبت می کنن!!!؟
سلام آقای دکتر
این اولین بار است که من به وبلاگتان مراجعه میکنم. مثل بقیه دوستان تولدتان و یا به عبارت بهتر دوره تجربه زندان تن را به حضورتان تبریک میگویم و امیدوارم که سالیان دراز با عزت و سلامتی روزگار بگذرانید و از وجودتان دیگر زندانیان هم بند را بهرهمند کنید. این زندان، هم تلخ است و هم شیرین امید که بتوان تلخیهایش را با شیرینی مهرورزی زندانیان به هم قابل تحمل کرد. به امید دیدار
سلام نه همه همون مالایی صحبت می کنن با کمی اختلاف البته عربی رو دوست دارن و عده ای میتونن کمی صحبت کنن و انگلیسی هم که همه تو دیوارن بجز جزیره بالی که پر از توریست مرغوبه(امریکایی استرالیایی قد بلند بلوند خوشگل مهربون)و همه انگلیسی بلدن و از عربی بدشون میاد چون شاخه ای از هندو های خر تعصبن.امر دیگه ؟
هیچی. عرضی نیست. علیک السلام!!!
سخنگو برایتان آرزوی سلامتی و عمر دراز دارد
سلام جناب دکتر جعفری
تولدتان را البته با تاخیر - و عذرخواهی از تاخیر- تبریک می گویم. نوشته شما مثل همیشه آرامش بخش و امید آفرین بود- سلامتی تان پایدار و روزگارتان سبز باد........
سلام بابک عزیز
از محبت شما سپاسگزارم. در دل من بهترین آرزوها برای دوستان است. خوش حال و سرفراز باشید
دکتر جان سلام. از اینکه در سلامتی و همچنان فعال خوشحالم. حتما حضوری برای عرض ارادت خدمت می رسم.
سلام و خوش آمد... منتظرم