برای آنها که هنوز ....!

عشق شوری در درون ما نهاد... جان ما در بوته سودا نهاداگر زمانی عاشق شدید، از هر نوعی که باشد، ... فراموش نکنید که ارزش عشق تان حکم می کند که به تجربه دریابید... معشوق تا چه اندازه در باغ عشق شما سیر می کند! ویران کننده ترین فاجعه این است که عاشق باشید اما معشوق نباشید! حتی پروردگار بی نیاز هم، عاشق بود اما معشوق بودن را می خواست... پس تو را آفرید!

تردید نکنید که عشق یک طرفه راه به جایی نمی برد... هر چقدر شیفته تر باشید، بیشتر تو دهنی می خورید. هر اندازه بیشتر بدوید، کمتر می رسید. هر اندازه بیشتر دستان اشتیاق را بگشایید، بیشتر محروم می شوید. هر اندازه بیشتر عطا کنید، بیشتر منع تان می کنند... و دست آخر هم خطاکارید و بدهکار!

این را هم بدانید که اغلب آزمودن عشق معشوق، کار سختی نیست... کار سخت گریز از نادیده گرفتن نشانه های ضمنی و آشکار است. هشدارهای ایمنی معمولا نادیده گرفته می شوند. عشق واقعی، عشق به خود شماست. به وجود مادی و سرمایه وجودی شما... نه به جایگاه، پول، یا موقعیت... حتی اگر موقعیت معنوی شما باشد. یادتان نرود که معشوق همه چیز شما را دوست دارد، همه چیز شما را!

عاشق شما از دوری تان درد می کشد... دلگرفتگی و ملال خاطرتان را تحمل نمی کند (حتی وقتی چنان خطایی کرده اید که استحقاق تنفر دارد). از شما کناره نمی گیرد... بهترین راه مداوای خطاهای شما را نثار عشق می داند و با شمشیر برنده اشتیاق شما را به راه می آورد. مجازات می کند اما انتقام نمی کشد. اشتیاق، منش همیشگی اوست.

نخستین و اولین نشانه عشق، سخن عاشقانه است... اگر ابراز شیفتگی نبود، دل بستن، بالاترین گناه است و بلاهت. نگران نباشید: هر انسانی به فطرت خود سخن تصنعی را از ابراز عشق حقیقی باز می شناسد... اینجا هم خطر اصلی نادیده گرفتن نشانه های ضمنی و  آشکار است.  

خوش سرانجام ترین عاقبت برای عشق یک طرفه، این است که معشوق عاشق عشق شما شود ... اما صادقانه بگویم، این، هم بسیار نادر است و هم شاید بی سرانجام!

نتیجه منطقی: عجله نکنید... عشق گرفتنی نیست، دادنی است... آوردنی نیست، آمدنی است. یافتنی نیست، پیدا شدنی است!

نتیجه رفتاری: اگر بیش از حد عاطفی هستید... بازهم عجله نکنید. بهتر است اول معشوق باشید... بعد عاشق شوید... اما اگر عاشق نشدید، ناجوانمردانه ترین کار، پرکردن جای معشوق در قلب یک عاشق صادق است.