امیدوار به هوشمندی و تدبیر ایرانی(۲)

  • اما تجارتخانه اروپایی هم بعد از سالها مذاکره و تعامل سیاسی با ایران، بالاخره در مقابل کاخ سفید زانو زد و به ناتوانی خود در رهبری یک فرایند سیاسی برای حل مسئله هسته ای ایران اذعان کرد. کاخ سفید که طی همه این سالها در کنار گود نشسته و به اروپایی ها گوشزد می کرد که تلاش تان بیفایده است، اکنون که دولت های اروپایی، پسرهای سر به راهی شده اند، آنها را به خانه خود پذیرفته و هدایت بازی را به دست گرفته است. اروپای تجارت  پیشه که طی این سی سال همیشه سعی داشت، خط رابطه سودمدارانه با ایران را برای کسب و کار خود باز نگه دارد اکنون دیگر از نفس افتاده و تلاش می کند تا با سخت گیری و سخت گویی علیه ایران، کاخ سفید را آنقدر خوشحال نگه دارد که بابت عملکرد این چندین سال، لب به سرزنش اروپا بازنکند!
  • می رسیم به روسیه. فکر می کنم برای هر ایرانی ای که اندکی آگاهی تاریخی و سیاسی دارد و ماهیت رفتار سیاسی روس ها و سابقه تعامل آنها با کشورمان ایران را می شناسد، از همان ابتدا هم روشن بود که گذاشتن حتی یک تخم مرغ در سبد این حکومت، تنها نتیجه اش این خواهد بود که به اندازه قیمت یک مرغداری هزینه کنیم و نهایتا هم سیاست بازان کرملین، درست در جایی که به تخم مرغ مان بسیار نیازمندیم، آن را در مقابل چشمانمان،  جلوی پای دشمن خرد کنند! حالا اگر شما این تخم مرغ را سیاست خارجی کشور فرض کنید که با رفتار روس ها در این دو قطعنامه تکلیف اش روشن است و اگر هم در بخش همکاری های دوجانبه به سمبل آن یعنی نیروگاه بوشهر نگاه کنید که با بازی رندانه و بسیار کثیف روس ها در هفته های اخیر، خیلی حال بدی پیدا خواهید کرد! بهتر است دیگر از چشم بادامی های چینی حرفی به میان نیاوریم تا مجبور نباشیم بیش از این به سادگی خودمان گریه کنیم.
    • یک طرف دیگر، عرب ها هستند؛ دشمنان تاریخی این مرز و بوم که در هیچ مقطعی از دشمنی و حسادت با ایران رها نشده اند و هیچ فرصتی را برای ضربه زدن به این سرزمین، از دست نداده اند. آنها هم این روزها خود را برای یک جشن دیگر به مناسبت بروز فاجعه ای تازه برای ایران و ایرانی آماده می کنند هرچند از آنجا که به ضعف و زبونی ذاتی خود واقف هستند از اینکه صدای موشک و هواپیما بلند شود، چندان هم بدون هراس نیستند. اگر گوشه و کنار، برخی حاکمان عرب نسبت به بروز یک جنگ تازه در منطقه ابراز نگرانی می کنند یا به ایران توصیه می کنند که با آتش بازی نکند، نه به این معنی است که دلسوز ایران هستند و نه این مفهوم را دارد که همه چنگ و دندان هایی که آمریکا علیه ایران نشان می دهد، صرفا بلوف های یک جنگ روانی هستند. دلیل این نگرانی ها را باید در همان هراسی جستجو کرد که اعراب خلیج فارس از وقوع یک درگیری دارند چرا که دست کم اینقدر می فهمند که ایران، عراق نیست که آمریکا تمام شهرها، تاسیسات و امکاناتش را با موشک ها و بمب هایی که از آبها و پایگاه های اطراف خلیج فارس هدایت می شود، زیر و رو کند و صدای یک گلوله هم آرامش شیخ نشین ها را برهم نزند. شک نکنید که این روزها، بخش بزرگی از برنامه آماده سازی روانی آمریکا، دلداری دادن به حکام و شاهزادگان عرب است که در گیرودار معرکه، بی موقع پس نیفتند. اینها در دوران جنگ هشت ساله صدام علیه ایران اثبات کردند، و اگر ما تدبیری درخور نداشته باشیم، بازهم اثبات خواهند کرد که بسیار بی مقدارتر از آنی بوده اند که ظرف اینهمه سال، سیاست خارجی ما به دنبال راضی نگهداشتن آنان باشد. همین چند هفته قبل بود که پس از صدور قطعنامه اول شورای امنیت علیه ایران، کشورهای عربی موقعیت را برای رذالت مناسب دیدند و یکپارچه ایران را تهدید کردند که بر سر قضیه جزایر سه گانه اش در خلیج فارس کوتاه بیاید و گرنه چه و چه خواهند کرد!  ای کاش در همه این سالها می دانستیم که اینها  اساسا سبدی ندارند که بخواهیم تخم مرغ های سیاست خارجی خودمان را در آن بگذاریم. این خشم و افسوس برای ایرانیان برجاخواهد ماند که برخی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، در این سالها پول و سرزمین خود را برای جنگ و دشمنی علیه ایران هدیه کردند و همزمان با صادرات مجدد کالاهای مصرفی به ایران و نیز جذب سرمایه هایی که از ایران فراری دادیم، آباد و برخوردار شدند... به راستی که از ماست که بر ماست!

                     ادامه دارد...