امیدوار به هوشمندی و تدبیر ایرانی(۳)

  • اما ترکیه: صرفنظر از ماهیت متعادل تر دولت کنونی آنکارا، ما ایرانیان خوب می فهمیم که این همسایه رقیب سنتی ایران، این روزها چه قندهایی را در دل آب می کند و با آرامش و خوشحالی درون، نظاره گر و منتظر گرفتن ماهی های درشت دیگر، از آبی است که امید دارد با به خواب رفتن تدبیر ایرانی، گل آلوده شود. کسی نتوانسته برآورد کند که ترکیه از ناحیه بحران های سی سال گذشته در مناسبات بیرونی ایران از جمله جنگ و تحریم ها، چه بهره های بادآورده یی را نصیب خود کرده است و اقتصاد و عمران این کشور تا چه میزان از این ناحیه به شکوفایی و توسعه دست یافته است.
  • درباره موجود شرور و حرام زاده ای چون اسراییل نیز که نیازی به حرف و حدیث نیست. آنها در سی سال گذشته پیوسته منتظر بودند که واقعیات روشن و مسلم تاریخی و معاصر از دشمنی اعراب با ایران، بالاخره تهران را به این نتیجه نزدیک کند که دست از مخالفت با اسراییل بردارد. یعنی به دلیل مسلم بودن یک حقیقت، به یک باطل گرایش پیدا کند! نه تنها این اتفاق نیفتاد- که نباید هم می افتاد- بلکه روز به روز،  ایران در قضیه فلسطین از خود عرب ها هم آتشین مزاج تر و از پاپ هم کاتولیک تر شد. آخرین پرده این ماجرا هم ضرب شستی بود که در جنگ ویرانگر اخیر اسراییل علیه لبنان، نیروهای حزب الله به تل آویو نشان دادند. (حال بگذریم از اینکه اگر به جای دولت قطر، نماینده دولت لبنان هم این روزها در شورای امنیت حضور داشت، قطعنامه علیه ایران را بی تردید امضاء می کرد!) به هرحال، اکنون اسراییلی ها مسیر معکوسی را طی می کنند: این بار تلاش دارند برای داغ تر کردن معرکه حمله به ایران، عرب ها را در مقابله با دشمن مشترک اعراب و اسراییل! (یعنی ایران) با خود متحد کنند! فاعتبرو یا اولی الابصار

با مجموع این اوضاع  و احوال، آنچه که می ماند امید به تدبیر ایرانی است. آری شجاعت، مقاومت و بی هراسی ایرانیان پیرو اهل بیت (ع) از دشمن را طی این سالها همه جهانیان دیده اند اما ماهیت شرایط و صحنه کنونی، بیش از همه اینها تشنه تدبیر ایرانی است. تدبیری که با تشخیص درست موقعیت اجازه ندهد که دشمن کینه توزی که از فرط خشم و حقارت، از همیشه دیوانه تر است، ساخته های مردم ما را ویران کند. روشن است که همه دوست داریم تحلیلی که معتقد است آمریکا دست به هیچ حمله ای علیه ایران نخواهد زد به واقعیت بپوندد. اما چشم بستن بر واقعیت های جاری صحنه منطقه ای و بین المللی، بسیار بی تدبیرانه، ساده لوحانه و جبران ناپذیر است. مثل آمریکا مثل گاوی فربه با شاخ هایی تیز است. بگذریم که دیگرانی توانستند با دست کشیدن به پشت این گاو شیر آن را بدوشند... اما آنچه به موقعیت فعلی ما باز می گردد این است که نباید بیهوده این گاو عصبانی را دیوانه کرده و خود را در معرض شاخ های تیز آن قرار دهیم. فکر می کنم این هم واقعیت است که امروز همه از بیگانه و رقیب و دشمن، درحال تشویق و تحریک این گاو وحشی برای زخم انداختن بر پیکر ایران هستند. سیاست نه شرقی نه غربی،  به این معنی نیست که همه تخم مرغ های خود را در سبد یکی دو قدرت غیرقابل اعتماد و خالی از ارزش های اخلاقی قرار دهیم و کار را به جایی برسانیم که دست خالی و تنها برجای بمانیم و نظاره کنیم که در چانه زنی خود با غرب و آمریکا، بالاخره به چه قیمتی ما را خواهند فروخت. نه شرقی نه غربی، یعنی پدیداری و قوام یک ماهیت، یک ارزش و یک قدرت ملی و اعتقادی در سرزمینی چون ایران که اگر قرار بر رابطه است با همه دنیا، مراوده و ارتباط دارد. تنها خط قرمز هم منافع ملی خودش است، نه متحد و دوست استراتژیک کشوری است و نه دشمن قسم خورده کشوری دیگر.  آنقدر زیرک و با تدبیر هست تا به گونه ای عمل کند که همیشه، همه گزینه ها پیش رویش باز بماند... همه سبدها برای گذاشتن بخشی از تخم مرغ هایش آماده باشد. در آن صورت است که روس ها نمی توانند بعد از حدود پانزده سال که چنگک خود را به نیروگاه بوشهر گیرداده اند، حالا که به زعم خود، درها را بر روی ایران بسته می بینند، گربه رقصانی کنند و رذیلانه از رها کردن کار در پروژه بوشهر سخن بگویند. نیروگاهی که طبق قرارداد باید در سال 2000 تکمیل می شد. و در آن صورت است که بیش از این شاهد نخواهیم بود که بیش از پانزده سال تلاشمان برای برقراری رابطه با حکومتی تحمیلی و استبدادی چون دولت حسنی مبارک در مصر، تنها نتیجه ای که به بار آورده شرط و شروط های روزافزون دولت مصر برای سیاست ایران و بیشتر شدن ناز و اطوار متکبرانه قاهره نسبت به تهران باشد. امیدوار باشیم به تدبیری که نه تنها اجازه نخواهد داد، خواست دشمنان تاریخی ایران برآورده شده و یک گروه عصبی و بی تعادل در کاخ سفید، با سوء استفاده از توان و قدرت ویرانگر نظامی، بر پیکر ایران آسیبی برسانند، بلکه کشتی آشفته سیاست خارجی کشور را به گونه ای هدایت کند که در آینده ای نزدیک، شاهد اشتیاق و عطش همه طرف های اروپایی، آمریکایی، روسی و آسیایی برای همکاری با قدرت بی نظیر و ممتازی به نام جمهوری اسلامی ایران باشند و بدانند که حفظ این رابطه مستلزم پرداخت بهای مناسب آن و محدود به رعایت تعهدات و حفظ حدودی است که به اعتقادات دینی، حیثیت ملی و جایگاه تاریخی ایران باز می گردد. برای ایران و ایرانی این روزها روزهای سختی است که شاهدیم هر حکومت عقب مانده و هر شخصیت بی ارزشی در گوشه و کنار جهان، با زبان بی حرمتی ایران را خطاب قرار می دهد.

تدبیر ایرانی را دست کم نگیریم و  به عنایت الهی امیدوار باشیم که پیوسته پشتیبان این مرز و بوم بوده است.

 آری... خواب بدخواهان تعبیر نخواهد شد مگر آنکه خدای ناخواسته تدبیر ایرانی به خواب رود! چنان باد و چنین مباد!