لطفا مراقب خودت باش!

دو سه روز پیش، از پنجره اتاق، خیابان باریک حاشیه ساختمان را ورانداز می کردم. یک خودروی سواری بزرگ که مردی میانسال رانندگی آن را برعهده داشت، شانه به شانه با یک پژو ۲۰۶ که خانمی جوان پشت فرمان آن نشسته بود، حرکت می کرد. به لبه چهارراه که رسیدند، مرد راننده قصد داشت مستقیم برود و خانم جوان هم با شتاب به چپ گرفت و تصادف!

ناگاه طوفانی درگرفت: هر دو برافروخته و پرخاشگر، پیاده شدند و دیگری را به باد ناسزا گرفتند و برای دقایقی، عبارت های آبداری که برای ما شهرنشینان، دیگر چندان نامانوس نیست،‌ رد و بدل شد. حالا خیابان باریک، بسته شده و صف خودروهای جور وا جور پشت سر هم متوقف مانده اند. اندکی بعد، آرامش راننده های پشت سر نیز به فوران تبدیل شد و صدای انواع بوق ها در خیابان درهم شد! در این بین راننده یکی از خودروهای سواری که به نظر می مراقب باش افسار اسب ات رو از دست ندی...و گرنه... اسیر او می شیرسید بیش از بقیه عجله دارد، از پشت فرمان به پایین پرید و از همان فاصله، خطاب به خانم جوان که حاضر نبود خودروی خود را به گوشه ای بکشاند، شروع به فریاد و ناسزا کرد. خانم جوان مرد طرف دعوای خود را رها کرد و به سوی این راننده عصبانی رفت و دعوای دیگری در دل دعوا... دقایقی این صحنه ادامه داشت، هر دو به طرف هم هجوم می آوردند: مرد با حرکات دست خود خانم را تهدید می کرد و خانم هم تلاش می کرد با کیف خود بر سر مرد بکوبد. سرانجام دو مرد دیگر دخالت کردند... آنها را از هم دور ساختند و ...خوشبختانه کار به جاهای باریکتر کشیده نشد...!

این یک نمونه از رخدادهایی است که در محیط روزمره ما، فراوان بروز می کند. می توان این رخداد را از نگاه قانون، تربیت شهروندی، روانشناسی، جامعه شناسی و بسیاری زاویه های دیگر مورد بررسی و کندوکاو قرار داد. منظور من هیچیک از اینها نیست. می خواهم شما را دعوت کنم تا از پنجره انرژی های جسمی آدمی به این حادثه نگاه کنیم.

می پذیرید که دقایقی بعد از این حادثه، هریک از طرف های دعوا، خامش در درون خود، به ارزیابی رفتار و گفتارشان در این حادثه می پردازند(نفس سرزنشگر)، به داوری زلال تری دست می یابند و شیطان را لعنت می فرستند چرا که به روشنی در می یابند که در آن لحظات جنجال و تنش، اختیار خود را به دست شیطان سپرده و آنگونه رفتار و گفتاری ناشایسته را در حق دیگری روا داشته اند. حال اجازه دهید این پرسش را مطرح کنیم: این شیطانی که ما را در چنین صحنه هایی به کار می گیرد چیست!؟ و هرچه که هست چگونه به این هدف دست می یابد؟

این آغاز سرکشی استانسان برخوردار از چند گونه انرژی (قدرت، توان یا سرمایه) است: یک سرمایه که جوهر وجودی او را شکل می دهد، انرژی روحی است که فطرت انسانی ما، عین آن یا زاده آن است(در این باره فعلا بحثی نداریم). این سرمایه توسط آفریدگاری که مطلق مهربانی است، تنها و تنها به انسان داده شده تا او اشرف تمامی آفریدگان این کائنات باشد. دوم، انرژی ها یا توان های حوزه جسم است. انواع توانایی های جسمی که ما و دیگر حیوانات در آن سهیم و شریک هستیم (توانایی های غریزی) که در اینجا به بیان شاخه های مختلف انرژی جسمی نمی پردازیم. سوم، انرژی های محیط طبیعی(زمینی) هستند و چهارم انرژی های محیط انسانی ما،‌ یعنی انرژی های افرادی هستند که در محیط خانواده و جامعه با آنها به اشکال مختلف،‌ در تماس هستیم.

حال به این نکته مهم عنایت کنید: هریک از این انرژی ها، ویژگی خاص خود را دارند. انرژی روحی در پی خفه کردن و سرکوب کردن بقیه انرژی ها نیست بلکه سعی دارد که نخست آنها را متعادل نگه دارد (از فوران آنها جلوگیری کند) و دوم آنها را بایکدیگر هماهنگ کند و سوم به آنها مسیر بدهد (مسیر فطری که خداوند بشر را بر آن فطرت آفرید). اما انرژی های جسمی و فیزیکی بدن و محیط مادی اطراف ما، جنس و ذات دیگری دارند: آنها اگر غلیان و فوران کنند، ذاتا در صدد خاموش ساختن،‌ منزوی کردن و خفه کردن انرژی روحی هستند و اگر برایشان فرصت ایجاد شود‌، تا آنجا این کار را ادامه می دهند که جوهره روح فاسد شود؛ این است که تخم مرغ دزد، شتر دزد می شود، کسی که روزی یک سیلی از سر عصیان به صورت همنوع خود نواخته بود، به جایی می رسد که از بام تا شام، ستم می کند و ثانیه ای هم مورد بازپرسی نفس سرزنشگر قرار نمی گیرد.

حال خوش، یعنی فراهم ساختن این امکان که انرژی روحی، دیگر انرژی های جسم، محیط طبیعی و محیط انسانی ما را در کنترل و هدایت خود قرار دهد. در این صورت همه این انرژی ها کارکردی رحمانی دارند و در غیر اینصورت همگی زنگیان تیغ به دست شیطان خواهند بود! لطفا مراقب خودتان باشید!

در آرامش مان از خدا بخواهیم که ما را به راه راست بدارد. در نگاه روانشناختی، راه راست یعنی فرماندهی روح نامیرا و فطرت الهی ما، در هماهنگ سازی و تعادل بخشیدن به انرژی های محیط جسمی، محیط فیزیکی (طبیعت، کائنات) و محیط انسانی (جامعه). تلاش برای سرکوب و خاموش کردن هریک از این انرژی ها، ناسپاسی ای است از سر نادانی و رهاکردن عنان هریک نیز، همان پریشانی و ناخوشی و بدحالی است و گردن سپردن به کشش های نفس شیطانی. پس در این وقتی رام اش کردی... با آن بتاز... او فرمانبردار توستشلوغ بازار روزمره... بهترین کمک ما به خود، این است که انرژی های مختلف روحی، جسمی، طبیعی و انسانی در دسترس را هماهنگ، مجموع و یک جهت نگه داریم و بعد در مسیر خیرخواهانه و انسانی به حرکت واداریم. و این همچنین، بزرگترین کمک هر فرد است به دیگرانی که در خانواده و جامعه با ما در تماس اند. این که گرفتار هیجانات انرژی جسمی نشویم که شیطان است و دشمن خطرناک ما فرزندان آدم. این انرژی ها که سرکوب شدنی هم نیستند با اندکی ممارست و تلاش، کنترل می شوند. بایستی حق هر کدام را به جا آوری تا  تعادل یابند و در مسیری درست و با برکت به کار افتند. شیطان ات را بنده خود کن و گرنه بنده او می شوی!