سپیدار       Sepidaar

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است
سپیدار       Sepidaar

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است

سپیدار مسوولیت تمامی مطالب این وبلاگ رو برعهده می گیره!!

 

وبلاگ، تابلوی شخصی یا رسانه ملی!؟

 

به نظر شما یه وبلاگ اگه چی باشه خوبه!؟ محلی برای اطلاع رسانی؟ جایی برای تبلیغ کالا؟ ابزاری برای خالی کردن عقده ها و بد و بیراه گفتن به بقیه؟ یا... هیچکدوم از اینها!؟

 

از زمانی که در همین گذشته نه چندان دور، این میوه تلخ و شیرین فن آوری اطلاعات در دنیا و ایران رایج شد، حرف و حدیث ها،‌ قضاوت ها و ارزیابی های مختلفی از ماهیتی که می شه به این پدیده داد، صورت گرفته و می گیره.

 

اما به نظر من، بهترین حالتی که می شه برای وبلاگ های "شخصی" در نظر گرفت این هست که اجازه بدیم اونها، آیینه ای باشن برای شناخت ابعاد مختلف وجودی نویسنده هاشون:‌ از ابعاد عاطفی،‌ اخلاقی و تجربی و به قول معروف احوالات شخصیه افراد گرفته تا داشته های علمی و ذخیره های دانشی اونها... همینطور دیدگاه های اعتقادی و اجتماعی و سیاسی شون.

 

لذا اگر قرار باشه من هم به سهم خودم به وبلاگ نویس ها یه توصیه بکنم اینه که: وبلاگ رو نه با رسانه ملی اشتباه بگیرین که هر تر و خشکی توش پیدا بشه... نه با شرکت سهامی که هرکی هرچی دوست داره توش بنویسه... و نه هیچ چیز دیگه ای... اجازه بدین وبلاگتون خودتون باشه... اگه هم از دیگران مطلبی رو انتخاب و تو وبلاگتون درج می کنید... یه قاعده خیلی خیلی مهم رو حتما رعایت کنید... فقط و فقط مطلبی رو بزنید که مثل خود خود شماست... چیزی رو که شبیه خودتون نیست با خیال راحت سانسور کنید... چرا؟ برای این که ... اولین انتظاری که هست اینه که وبلاگ شما خود شما باشه... این به نظر من یه خدمت بزرگ هست به خودتون و خودمون و خودشون!!

 

بنابر این سپیدار مسوولیت تمامی مطالب این وبلاگ رو می پذیره! و قول می ده هرچی این تو نوشته شد... یه تکه ای باشه از وجود سپیدار! البته نظرات خوانندگان به خودشون مربوطه... سانسور هم اصلا در کار نیست! سرفراز باشید

 

نظرات 14 + ارسال نظر
بهزاد جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 21:28

ضمن عرض سلام و وقت بخیر خدمت شما با نظرتون کاملاً موافق هستم . موید باشید

مرجان جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 21:46 http://2bareh.com

استاد می دونین چیه من فکر می کنم وبلاگ هم باید یه ذره شخصی باشه هم یه ذره عمومی. مخصوصا برای شما که مسئول بزرگترین دانشکده خبرنگاری عملی هستید.

اقاقیا جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 22:41

سلام سپیدار عزیز....
پیشنهاد خوبیه....موفق باشید.حرفی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند....سپیدار هم به دلیل همین خصوصیت است که جای خود را پیدا کرده.
موفق باشید

دختر شب شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 00:13 http://nightsgirl.blogfa.com

سلام ...
من فکر میکنم همه اینجا از احساسات و علاقه مندیها و از اعتقاداتشون مینویسن...چیزهاییکه شاید نتونن هیچ وقت به زبون بیارن...حرفای ته دلشون..

سید امید عرب شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:58 http://omidarab.blogfa.com

سلام ای مسئولیت پذیر
ای مظهر رسانه ملی،ای اطلاع رسانی،ای فن آوری،ای اطلاعات،ای قاضی،ای ماهیت،ای شفاف تر از آیینه،ای عاطفه،ای اخلاق،ای تجربه،ای وبلاگ بنو یس،ای خدمت،ای میوه شیرین،ای سپیدار،ای قول بده،ای رئیس دانشکده...تیم فوتبال دانشگاه دوشنبه بعد از ظهر در سالن شقایق با تیم یاران بازی داره، حضور شما به من سنگر بان قوت دل خواهد داد تا اجازه عبور توپ از روی دروازه خودی را تحت هیچ شرایطی ندهم...یادتون باشه...اگر نیایید،من مثل شما نیستم که مسئولیت باخت را قبول کنم!آنوقت خودتون باید باز مسئولیت قبول کنید!

سلام امید... من می یام و تیم دانشکده را به شدت تشویق می کنم... ولی عزیز من یه کم هم وقت ات رو برا تمرین دروازه بانی بذار! اینها برا تیم دانشکده گل نمی شه ها!!؟

حسین شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 15:20 http://www.598parsian.blogfa.com

با سلام و خسته نباشید حضور محترمتان . به نظر من هم وبلاگ جائی برای تشریک مساعی با دیگران و مشارکت در زمینه داشته ها و نداشته هاست. . در این عصر آهن می توان با این ابزار با افراد آشناتر شد.

یکی که اول اسمش صادقه شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 15:41 http://www.glassagency.persianblog.com

خیلی جالبه. دیشب داشتیم درباره همین مسئله یعنی خاصیت وبلاگ حرف می زدیم. جالب تر اینه که داشتیم درباره خاصیت وبلاگ شما حرف می زدیم!
البته ما با وجود اینکه شما حضور نداشتید به شدت از وبلاگتان به طرز پاچه خوارانه ای حمایت کردیم!(۱۰۰۰ تومن وشد)
آقای دکتر از نامه ای که برای من و جواد اینا پاراف کردید خیلی ممنونم
ضمنآ این شعری که کنار عکستون نوشتین من تو یکی از اتاق های دانشکده خوندم!

سلام صادق... حال و احوال؟
اول:‌ خوشحالم که این "هم اندیشی" وجود داره... امیدوارم به حرفهام پایبند باشم.
دوم: ممنونم از دلگرمی شما برو بچه های دوست داشتنی
سوم: برا همین کارها هستم تو دانشکده... پس وظیفه معمول ام هست.
و اما چهارم: اگه دوست داری روی قطعه ای که کنار عکسم نوشتم، اسم شعر رو بذاری... حرفی نیست... ولی اگه کسی اون زده تو یکی از اتاقهای دانشکده ... دو تا حالت بیشتر نداره ... یا من از رو دست اون نوشته ام... یا اون از رو سپیدار!!!
دلشاد باشید

دختر شب یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 03:20 http://nightsgirl.blogfa.com

سلام.من آپدیت کردم خوشحال میشم بهم سر بزنید

نهال یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 08:08 http://6mordad.blogfa.com

از حرفتون بسی لذت بردم .. اما الان که داشتم نظرات خواننده ها رو می خوندم کلی داغ دلم تازه شد ... اون هم به خاطر کامنت امید خان عرب ... شما هم که کلی تحویلش گرفتید ... قراره برید تشویقشون کنید .. ما هم که این وسط هیچ سهمی نداریم .. اون روزی به آقای شرف پور می گم پس دخترا چی؟ ‌می فرمایند دخترا تاج سر ما هستن .. اما تاج سر که تیم ورزشی نداره ... اخرشم اینکه سهم ما از تیم دانشکده اینه که اگه اجازه بفرمایند میتونیم بیایم تشویق کنیم که فکر نکنم اجازه بفرمایند چون به هر حال خوبیت نداره همشاگردی هامون رو که هر روز با شلوار جین می دیدیم امروز با شورت ورزشی ببینیم ... من کلی دلخورم از این قضیه (یه عالمه اخم) ...

مجید یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 14:44 http://www.magicalam.persianblog.com

واااااااااااای خدای من ... پس قراره با شماها بازی کنیم ... امید دو تا گل برات گذاشتم کنار ... قبول ؟ بعدا خشکه با هم حساب می کنیم

لطیف یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 15:58

سلام استاد گرامی. به نظر میرسه که بعضیا وبلاگ را برای نوشتن مطالبی در نظر گرفتن که نمیشه جایی به غیر از اونجا نوشت، یا این مطلب سیاسیه ،‌یا اجتماعی و ... اما اصل کاری مطالبیه که از دلِ هزار سودایی که هر روز یه جور با انسان بازی درمیاره. به نظر اگه این مطالب هم چاشنی بقیه بشه ، میشه یه منبع پر از نظرات ،‌دیدگاه ها،‌سلایق و برخوردها افراد که حتی در برخورد با اونها هم میشه از این طریق جوانب امر را در نظر گرفت.

رضا دولابی یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 17:35

شعری از آقارضا برای شما :

وای خدا مدرسه ها باز شد
درس ریاضی ز نو آغاز شد
من چه کنم از ستم هندسه
کرد فراری منو از مدرسه
جدول ضربم سبب آبروم
جدول ضربم نه خطا می کند
پنج سه تا، ۶۲تا می کند(یعنی اگر در این جدول ۵ را در ۳ ضرب کنید جواب۶۲ تا می شود)
جمعه می کنم بازی
ای شنبه ناراضی
ما را فلک اندازی
با چوب آلبالو
با پای خون آلود

محمدرضا نصرالهی دولابی

سلام آقای دولابی!
تبریک می گم... فقط به قول یکی از بچه های دانشکده... مواظب باش قرص هات رو پشت و رو نخوری! ترشی هم به همچنین! موفق باشی

مسیحه یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 18:32 http://mahy.blogfa.com

اقای رییس میگم چون هنوز با شما کلاس نداشتیم!شعر هم همون که برای صادق نوشتین!

سلام... یا من آخر شبی خیلی خسته ام... یا تو مثل همیشه مشکوک زدی!

سید امید عرب سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:42 http://www.omidarab.blogfa.com

سلام
الوعده وفا آقای دکتر...اگر چه بازی نیمه تمام ماند اما من به قولم وفا کردم و اجازه ندادم آقا مجید زاغری گل زنی بکند!

سلام کاپیتان
البته که تو به قول "جواد خیابونی" سنگربان محکمی هستی... اما عزیز من جوجه رو آخر پاییز می شمرن... همچنان تمرین کن و مواظب دروازه باش! به امید قهرمانی تیم امید!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد