سپیدار       Sepidaar

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است
سپیدار       Sepidaar

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است

تهران جمعه... تهران شنبه

... این مردم ایران!دور از تو اندیشه بدان

  

عصر جمعه حدود ساعت دو و نیم بعداز ظهر آمدم اتوبان صدر و مدرس به سمت جنوب... باید دو تا مجلس ترحیم می رفتم... اتوبان همونطوری خلوت بود که در روز سوم یک تعطیلات چهار روزه باید می بود... مثل این که کسی تو این شهر نمونده باشه... همه رفته ان...

 

شب رو رفتم خونه باجناق (که اتفاقا برا من خیلی فامیله)... نزدیک اسکندری – آزادی. از چند روز قبل فکر می کردم که باید این شنبه رو تو راهپیمایی22 بهمن شرکت کنم... هرچند سالهایی بود که اشتیاقی برا رفتن به راهپیمایی های سنتی نداشتم اما تو سپیدار هم نوشته بودم که این دفعه شرایط یه کم جورای دیگه است.

 

وقتی حدود ده و نیم صبح به خیابان آزادی رسیدیم... رود جمعیت از قبل انقلاب و میدان آزادی رو بهم پیوند داده بود ... همراه جمعیت تا نزدیکی میدان آزادی رسیدیم که دیگه فشردگی جمعیت اجازه رفتن نمی داد... موقع برگشتن برا اولین بار حسابی تو ترافیک انسانی گیر کردیم... فکر کردم این مردم از کجا اینطور جوشیدند؟

... شب قبل تو اخبار یه مطلبی رو خوندم به نقل از نیویورک تایمز: دولت جرج بوش امیدوار است که مردم ایران از داخل برعلیه رژیم شورش کنند... عجب! فکر کردم با این حساب 22 بهمن امسال خیلی روز بدی هست برای پرزیدنت بوش ...

... احمدی نژاد سخنرانی می کرد... به چهره ها خیره می شدم... چقدر مثل همین مردم حرف می زد این رییس جمهور خوش صدای انصافا بد تیپ!!

نظرات 4 + ارسال نظر
سعید عمو شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 18:55 http://shalamche.blogsky.com

سلام عمو همین الان من وبم رو به روز کردم داشتم خارج می شدم وبلاگ شمارو دیدم خیلی مطالب مفیدی داره راستی مچکرم که به وبلاگ من سر زدید راستی عمو می خواستیم تبادل لینک کنیم چی شد جوابش رو بده
به قول خودتون بای.

نهال یکشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 08:02 http://6mordad.blogfa.com

رئیس!!!! انصافا بلند شدید رفتید راهپیمایی؟‌ ای ول ... البته از اونجایی که ما هم باید میرفتیم سر کار و حوالی آزادی کلا از هر گونه تاکسی و اتوبوس خالی بود ... اجبارا همراه شدیم با بقیه .. فرقش این بود که همه می رفتن طرف میدون آزادی ما می رفتیم سمت انقلاب ... شنا بر خلاف جهت رودخانه !!!!!

سلام نهال خانوم... خب فکر کردی انتظار داشتم مثل بچه سر به راه شنا کنی!؟ ولی از شوخی گذشته... آره من امسال رفتم راهپیمایی ... خوبه که ادم هر از چندگاهی هم شده بره تو رودخونه مردم و یه شستشویی از غبارها بده... خوشحالم که تو هم ناخواسته وارد رودخونه شدی. سرفراز باشی

مسعود یکشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:05 http://vesaleyar.blogfa.com

سلام آقای دکتر خسته نشدید این همه پیاده راه رفتین من هم می خواستم برم اما دیدم شلوغه منصرف شدم ...

سلام مسعود... خوبی!؟
اول بگم که آی تنبل!
دوم بگم که اینجور جاها جای همه اونهایی که نیستن خالی هست... حتی اگه به قول تو شلوغ هم باشه. دلشاد باشید

جواد منتظری یکشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 16:41 http://javadjan.persianblog.com

سلام
آره رییس راست می گه . من خودم یا ۴ تا چشمام دیدمش که همراه همسر گرامیشون در راهپیمایی شرکت کرده بود. تریپ کاملا اسپرت و مخصوص یک پیاده روی طولانی. ما که مجبور بودیم بریم. خبر خبر خبر .اما این مردم که باز من با ۴ تا چشمام دیدم مجیور نبودند بیان.مرحبا و آفرین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد