سپیدار       Sepidaar

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است
سپیدار       Sepidaar

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است

فغان ز جغد جنگ و مرغوای او.... که تا ابد بریده باد پای او!

 

... انسان چه مایه ستمکار است و چه پایه نادان! (کلیک کنید) 

نظرات 7 + ارسال نظر
شمیلا چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 02:25 http://khalvatgah-yek-ashegh.blogsky.com

سلام
وبلاگ خوبی داری
به من هم یه سری بزن

سلام... خوش آمدی... اگر اهل باشم به خلوتگاه خواهم آمد... شما هم سپیدار رو فراموش نکنید... خوشحال می شه از اومدن شما

مسعود چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 03:07 http://massoudx12.blogsky.com

دوست عزیز من سلام !

وب لاگ خوبی داری ٬ آرزو میکنم که هر روز بهتر هم بشه

من هم آپ دیت کردم اگه قابل دونستی یه سری هم به ما

بزن ٬

این پستم با پست های قبلی فرق میکنه . و به درد همه میخوره ....

سلام و صد سلام... ممنونم و امیدوارم ارزش وقت شما رو داشته باشه... به دیدار شما می آیم... با بهترین آرزوها

رضا چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 03:11 http://novinpc.persiangig.com

سلام دوست عزیز . مطالب جالب و خواندنی نوشتی / واقعا بهتون خسته نباشید میگم. موفق باشید *

سلام و آرزوی خوش برای شما... ممنونم از حسن نگاه شما... شادکام باشید

دخترک چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:30

سلام استاد چرا میشه گل رز باید بین انبوهی از نامردمی ها باشه؟؟!!
چراااااااااااااااااااااااااااااا!!!؟؟؟؟؟؟؟
استاد خواهشا یه فکری به حال من کارتون خواب بکنیددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد
ok

سلام دخترم... بر روی چشم... دعا کن اینقدر شرمنده نباشم و بتونم کاری انجام بدم

افسانه چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:29 http://www.afsanei.blogfa.com

سلام استاد امروز هم بهتون سر زدم.

سلام دخترم... از بس که تو مهربونی فراموش نمی کنی سپیدار رو... زنده و سر زنده باشی...

احسانه چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 14:39 http://ehsaneh.blogfa.com

سلام دکتر جون.. احسانه هستم .. شاگرد شما.. این روزها گرچه بسیار درگیرم ولی دلم نیومد به وبلاگتون نیام و دست نوشته های شما رو نخونم.. نوشته مرجان حرفهای ناگفته بسیاری از دانشجویان دانشکده بود.. با این حال به خودم و بقیه دوستانم و البته مرجان قول داده ام ناگفته های دیگری را که مرجان مجال صحبت نداشت در اولین فرصت بنگارم.. نمی دونم.. شاید این کار اجابت به درخواست خود شما باشه...
خوشحال میشم ردپایی از استادم رو توی قهوه خونه حقیرم ببینم...
البته قبلا یه استکان چای دیشلمه قند پهلو براتون آوردم تا نوش جان کنید و اگر طعمش خوب بود به قهوه خونه بیایید..
شاد باشی و همیشه سلامت..
چای بخور غصه نخور

لیلا چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 16:39 http://nextwar.blogfa.com

استاد حتما به وبلاگ من سری بزنید خالی از لطف نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد