سپیدار       Sepidaar

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است
سپیدار       Sepidaar

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است

بیایید یه کمی به بی پولی بخندیم!!

این شعر رو هم پرویز خان فرستاده... از کجا آورده... نمی دونم! خب البته من هم یه دستی توی اون بردم و حالا با اضافات تقدیم می شود:

من بدهکارم
جیب هایم خالی ست،  
کفش هایم کهنه ، چشمم کور

پالتویی دارم  من، به بلندای کتاب تاریخ

و کت من چه آستین گشادی دارد
من عجب دنده نرمی دارم

من حقوق ام را وقتی می گیرم
که طلبکار سر کوچه ما منتظر است

پول ته جیبی ام را وقتی می جویم

که زن ام فاتحه اش را خوانده 
سر گلدسته برج
زن من می گوید: تو چه بدبختی مرد! کودک ام می خندند

جیب من جای گره خوردن هیچ است و شپش
هر کجا هستم باشم، بدهی مال من است

خانه ای نیست ولی در عوض اش
کرایه، رهن و اجاره همه اش مال من است
چه اهمیت دارد که اجاره بالاست
صاحبان خانه چه خبر از ته جیبم دارند
پول را باید جست، وام باید که گرفت،
خانه ای نقلی ساخت
زیر قرض باید رفت
با همه اهل و عیال، نان خشک باید خورد
مگر این اشکنه ها چه کم از دیزی سنگی دارد!
مگر این نان و پیاز چه کم از جوجه بریان دارد!

من نمی دانم چرا می گویند

که فقط لقمه کباب خوشمزه است

 نشنیدم که کسی بعد از اشکنه آروغ بزند!

من ندیدم که کسی بهر کالچوش غزلی برگوید!

بهتر آن است که قانع باشیم
و نگوییم که پول و پله لازم داریم!

حرف دیگر کافیست
کوچه در یک قدمی است
و طلبکار آنجاست!
کفش را باید کند
زود باید که دوید

کار من شاید آن باشد

که پی سوراخ موشی بدوم

کار من شاید آن باشد

که برای زن خود

آش دوغی ببرم

هر کجا هستم باشم

نیمکت پارک شب ها مال من است

کارتنی باید جست

ساعتی باید خفت!

چه کسی می داند؟

شاید فردا

خورشید از سمت دگر باز آید

قفل بدبختی من بگشاید

چه کسی می داند؟

 شاید در خواب

خانه ای ساختم با مطبخ گرم

که در آن بوی خوش سبزی پلو می پیچد

چه کسی می داند؟

شاید روزی

زندگی با من هم سر سازگاری آرد

مهربان باید بود... صبر می باید کرد... سوت می باید زد...

 شعر می باید گفت

چه کسی می داند؟

شاید یک بار

زن من نیز به جای ته کفش

دستی از مهر پس گردن من اندازد!

نظرات 8 + ارسال نظر
هری هالر پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 00:35 http://wolfofdesert.persianblog.com

نظر می دهیم تا ۱)اولین کسی باشیم که نظر میدهد ۲)سنگ بنای علم نوین سایبر پاچه خاری را بگذاریم ۳)لال از دنیا نرویم ۴)تعدادی مقاصد نامعلوم و کور دیگر

سلام هری هالر یا به قول خودت گرگ بیابان!
خوش آمدید آقاگرگه ولی چی شد که اینطرف ها تشریف فرما شدید!؟ خیر باشه ان شاالله!
البته هر دیدی قاعدتا یه بازدید داره... پس می یام اونطرف ها... بای

محمد پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:46 http://kianmehr290.persianblog.com

سلام . واقعا زیبا بود من که کلی کیف کردم و کلی به بی پولی خندیدم . یادم باشه این پستت رو به خیلی های دیگه معرفی کنم . شاد باشی عزیز

سلام محمد عزیز... از خوشحالی تو خوشحالم... همین برایم کافی است... سرفراز باشی

کیارش پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 18:50 http://kiarashfathalian.blogfa.com

بشدت بدون شرح !!

اقاقیا جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 15:21

سلام....سپیدار عزیز
این مطلب هم مانند تمام مطالب سپیدار جالب بود.
چون اگه این شب عیدی به بی پولی نخندیم چیزی برای خندیدن نداریم.
شاد باشید و سر فراز مانند همیشه

دخترک شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:49

سلام سلام جناب dr
شا ید نتوان زیست اما می توان زیستن را دید
میگن ما هم گفتیم که ژول بهتر نیست از ثروتتتتت!!!!!!!!!!!!!!
استاد کرایه خ.نه ها بالا من دانشجو تنها!!! خوابگاه بیخوابگاه !!!عیدی هم .........
ببخشید دیگه نمیگم!!!!!!!!

نهال شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 23:59 http://6mordad.blogfa.com

خوب شد این سهراب بیچاره یه شعری گفت تا این شاعران بیکار ما هم هر روز یه آش واسش بپزن ... با دانشجویی یا بی پولی ... ورژن جدید کی میرسه ؟

سلام نهال... تو که هنوز هم کج خلقی... حالا اینقدر بدقلقی کن که یه ورژن مخصوص خودت تولید کنم... راستی نهال؟ تو چی کار می کنی که بیکار نیستی!؟

نهال دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 07:20 http://6mordad.blogfa.com

من از زندگیم لذت می برم آقای دکتر ... به خاطر همین خودمو بی کار نمی دونم ...

علیک سلام... خوشحالم که اینطوری هست نهال... ولی مثل این که یکی از کارهات هم اینه که گیر بدی ها!؟ البته من هم بدم نمی یاد با تو یه کم کل بندازم... راستی... پیشاپیش بهار مبارک!

انگار دلم گم کرده ای دارد پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:42

سلام دکتر عزیز
حالا این شعر که تو غالب طنز بود ولی متاسفانه عین واقعیت.امیدوارم خدا به همه ی آدما کمک کنه .هم از نظر کمبود معنویت که بزرگترین فقره هم اینکه دستاش سایبونی باشه واسه همه ی بی سایه ها
امیدوارم بهاری باشین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد