-
امیدوار به هوشمندی و تدبیر ایرانی(۱)
دوشنبه 13 فروردینماه سال 1386 05:42
شماهایی که گاه سپیدار را نگاه می کنید می دانید که چندان اهل نوشته های سیاسی نیستم؛ نه علاقه ای به این قبیل موضوعات دارم و نه خودم آدمی اهل سیاست ... اما کدام ایرانی ای است که این روزها بتواند نسبت به اوضاع و احوال جاری نگران نباشد. این هست که تصمیم گرفتم خلاف قاعده معمول سپیدار چند سطری در این باره بنویسم: بالاخره دار...
-
بهاران خجسته باد!
یکشنبه 27 اسفندماه سال 1385 21:53
دیروز در خم یک کوچه بهار را دیدم لبریز از شوق تازگی به رهگذران سلام می کرد و با پرنیان باد شانه درختان کوچه را تکان می داد بهار را دیدم مهربان و گرم لرز سرمای زمستان را از هر شاخساره به در می کرد و جرات شکفتن می پراکند دیروز بهار را پشت پنجره دیدم بر کالبد گلدان یخ زده روح گل می دمید و بهار را دیدم باغچه را در آغوش می...
-
می دانیم اما نمی توانیم ... از دانش تا مهارت
یکشنبه 13 اسفندماه سال 1385 21:23
راننده تاکسی به محض مشاهده مسافرانی که در حاشیه خیابان ایستاده بودند، در یک لحظه فرمان را به راست گرفت و خودرو را در یک حرکت پرتابی به کناره خیابان رساند. صدای ترمز و بوق خودروی پشت سر، نگاه همه را به صحنه کشاند. راننده خودروی دوم با فریاد گفت: آی تاکسی! پس این خط کشی مال چیه؟ مگه ماشین ات چراغ راهنما نداره؟! راننده...
-
به احترام "قلم" که حرمت اش از خون شهید برتر است...
پنجشنبه 10 اسفندماه سال 1385 22:00
شاید... قلم خوبی نداشته باشم ... اما اهالی حقیقی قلم را چون بنده ای ارادت مندم... پس به احترام آنان هم که شده... از این پس تنها برای سپیدار خواهم نوشت... والسلام
-
آخه چرا من!؟
سهشنبه 8 اسفندماه سال 1385 18:23
· اولی: تلفن رو که برداشتم، فوری صداش رو شناختم هرچند دو سه سالی بود که ازش هیچ خبری نداشتم... اون موقع تازه ازدواج کرده بود و من، خبر به دنیا اومدن دخترش رو هم شنیده بودم... گفت سلام و گفتم سلام... اما هنوز جمله " حال ات چطوره رو نگفته بودم که بغض اش از هم پاشید... حس کردم دلش اینقدر پر هست که یک زبان و یک دهان برای...
-
یادی از "همه رفقای من"!!
دوشنبه 30 بهمنماه سال 1385 01:15
راستی امشب داشتم به "همه رفقای من" فکر می کردم. آخرش گفتم: الهی شکر!
-
جهان سوم کجاست!!؟
جمعه 27 بهمنماه سال 1385 23:42
درسی از کلاس پروفسور محمود حسابی: آخر ساعت درس یک دانشجوی دوره دکترای نروژی ، سوالی مطرح کرد: استاد، شما که از جهان سوم می آیید، جهان سوم کجاست!؟ فقط چند دقیقه به آخر کلاس مانده بود. من در جواب، مطلبی را فی البداهه گفتم که روز به روز بیشتر به آن اعتقاد پیدا می کنم. به آن دانشجو گفتم: جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد...
-
برای یک وعده تفکر، میهمان انیشتین باشید!
پنجشنبه 26 بهمنماه سال 1385 13:24
شاید درباره معمای معروف آلبرت انیشتین چیزهایی شنیده باشید. همکار محترم، آقای پرویز مصلی نژاد، ترجمه این معمای جالب را برای سپیدار ارسال کرده اند که عینا تقدیم می شود. برای دوستانی که مایل به حل این معما هستند چند راهنمایی اضافه ارائه می کنم: الف. مطلب قبلی سپیدار با عنوان "فرق بین من و تو با بن سینا و ادیسون" را یک...
-
ماشین لباسشویی می سازیم، پس توسعه یافته هستیم!
سهشنبه 24 بهمنماه سال 1385 15:15
نوشته: سپیدار، نقل از روزنامه تهران امروز، چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۵ سالها پیش عبارتی در یک روزنامه آلمانی چشم ام را گرفت: آیا ما نسبت به جهان سومی ها، پیشرفته تر هستیم چون ماشین های لباس شویی بیشتری تولید می کنیم؟" این جمله موجب شد که پیوسته به مفهوم حقیقی توسعه اندیشه کنم و این سوال برایم مطرح باشد که اگر چگونه باشیم...
-
زندگی می کنیم یا از کنار زندگی عبور می کنیم؟!
دوشنبه 16 بهمنماه سال 1385 22:18
همه خانواده خوشحال بودند... پدر رانندگی می کرد و خودروی سواری اتوبان را به سمت شیراز طی می کرد. شهرهای سر راه یکی یکی از راه می رسیدند، قم، کاشان، نظنز، اصفهان و... پدر همه همت اش متوجه این بود که هرچه زودتر به مقصد برسند. برای همین بود که به هرکدوم از شهرها که می رسیدند مسیر جاده کمربندی را انتخاب می کرد و یکی پس از...
-
"دانش" و "مهارت": علم هرچند که بیشتر دانی!
دوشنبه 16 بهمنماه سال 1385 00:14
نوشته سپیدار به نقل از روزنامه تهران امروز دوشنبه شانزدهم بهمن ماه ۱۳۸۵ پسر جوان، ماههاست که نتوانسته بابا رو راضی کنه که سوئیچ سواری رو به اون بده تا یه دوری توی خیابان های اطراف بزند! حرف پسر این بود که بابا! من همه کارهای رانندگی رو بلدم، هم کنار دست تو که نشسته ام یاد گرفته ام، هم کتاب "اصول صحیح رانندگی" را پنج...
-
فرق بین "من و تو " با "بن سینا و ادیسون"
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 16:15
نوشته سپیدار- نقل از روزنامه "تهران امروز" چهارشنبه یازدهم بهمن ماه ۱۳۸۵ دانشمندان، کاشفان، نظریه پردازان و مخترعان همیشه برای ما انسان هایی بزرگ و دوست داشتنی هستند. ارسطو و افلاطون همیشه برای جامعه بشری محترم اند. بن سینا، زکریای رازی، گالیله، نیوتون، ادیسون و انیشتین همیشه در دل و ذهن ما جایگاهی شایسته دارند. چه...
-
امروز حال دیگری دارم و می دانم که شما هم... می دانم
سهشنبه 10 بهمنماه سال 1385 22:14
ا شاره: راستش را بخواهید، به دور از همه حرف و حدیث های روشنفکری، من عزاداری حسین(ع) را دوست دارم. سینه زدن را دوست دارم. خوش دارم بروم توی دسته های عزادار، زنجیر بزنم... نه به استعاره که به واقع می گویم: دوست دارم با صدای آهنگ طبل و سنج، ضربان روح ام را تنظیم کنم. سه تار ذهن ام را کوک کنم... با آهنگ دست هایی که بر...
-
آن روز... کهکشان در قیاس قامت روحشان شرمسار بود...
شنبه 7 بهمنماه سال 1385 02:05
شمارشان هفتاد و دو بود... چه کم شمار!! گاهی که پیکرهای پاره پاره شان را در خاک کردند، همه در گورهای کوچک خود جای گرفتند... گورهایی حتی کوچکتر از اندازه معمول... چرا که تماما سر در بدن نداشتند... اما آن لحظه، چه کسی می دانست که قامت روح این هفتاد و دو جان باخته زندگی یافته از همه کهکشان ها فرازتر است... هنگامی که هر...
-
دانش، دانشآموز، آموزگار!
یکشنبه 1 بهمنماه سال 1385 22:54
نوشته سپیدار- نقل از روزنامه "تهران امروز" دوشنبه دوم بهمن ماه ۱۳۸۵ کلاس درس آغاز میشود، موضوع درس نظریه مجموعههاست. آموزگار به زبان ساده اجزای این نظریه را توضیح میدهد. اعضا و مجموعه، مجموعههای باز، مجموعههای بسته، مجموعههای خالی و... رابطه بین مجموعهها. آموزگار در پایان توضیحات خود درباره هر قسمت نظر...
-
زندگی، یک سفر است...
یکشنبه 1 بهمنماه سال 1385 14:45
نوشته سپیدار- نقل از روزنامه "تهران امروز" یکشنبه اول بهمن ماه ۱۳۸۵ شبیه سازی زندگی به یک سفر ، کاری است که همه آدم ها از عالم و عامی، حکیم و فیلسوف و طبیب و عارف، آن را انجام می دهند و می شود گفت که حاصل تجربه مشترک و نگاه سلیم همه افراد بشر است به زندگی. هر سفر از نقطه ای به نام مبدا شروع می شود، قرار است به مقصدی...
-
وقتی بمیریم چه کار می کنیم؟ آخرین قسمت گفتگو با دکتر نیوتون
پنجشنبه 28 دیماه سال 1385 23:57
خانم آرسنال: جگونه توانستید به این اطمینان برسید که آنچه افراد در خواب مصنوعی به شما می گویند یک تجربه روحی پیراسته است و نه تخیلاتی که آنها سر هم می کنند؟ دکتر نیوتون: بله، یکی از مهم ترین چیزهایی که یک پژوهشگر جدی باید رعایت کند این است که هیچ پاسخی را از قبل برای یک سوال ارائه ندهد. این کار موجب نوعی گرایش...
-
زندگی اندوه دارد و سختی... چون لازمش داریم!
چهارشنبه 27 دیماه سال 1385 00:38
نوشته سپیدار- نقل از روزنامه تهران امروز چهارشنبه ۲۷ دی ماه ۱۳۸۵ مرد عاشق گل بود و درخت. یه باغچه کوچیک داشت توی حیاط خونه و گلدونهای جور واجور. هسته چندتا درخت هلو و زردآلو رو با پیاز چند تا گل مورد علاقهاش تهیه کرده بود و همه عشقاش این بود که یه روزی هستهها، درختهای بزرگی باشن و پیازها گلهای خوش آب و رنگ. برای...
-
شهروندان خبرنگار: آماتورها در کمین حرفه ای ها!!
سهشنبه 26 دیماه سال 1385 20:01
اشاره: موضوع شهروندان خبرنگار، از آن موضوعاتی است که در سالهای اخیر به عنوان یک پدیده جدید فرهنگی و رسانه ای متولد شده و در گوشه و کنار جهان هم نمونه های ممتازی از نقش این شهروندان عادی در کمک به جریان حرفه ای خبررسانی، بروز و ظهور پیدا کرده است. البته این سوژه ها عمدتا حوادث تلخ طبیعی یا اجتماعی بوده اند... فروریختن...
-
آفرینندگی از مهربانی است و این هر دو از ذات او!
سهشنبه 26 دیماه سال 1385 00:12
نوشته سپیدار- نقل از روزنامه تهران امروز سه شنبه ۲۶ دی ماه ۱۳۸۵ کنار دریا نشسته بود. پاهاش رو فرو کرده بود توی آب و برای فرار از گرما و شرجی، لیوان رو میزد زیر آب و میریخت روی تن خودش! همه حسهاش طبیعی بود و عین زندگی. مثل حس پرشدن لیوان از آب. روان و روشن. بدون سوال و ابهام. هیچ چیز زندگی براش ابهام فلسفی نداشت؛...
-
کلاس و درس و دانش
دوشنبه 25 دیماه سال 1385 00:12
نوشته سپیدار- نقل از روزنامه تهران امروز دوشنبه ۲۵ دی ماه ۱۳۸۵ داشتیم با هم درباره «کلاس اول» صحبت میکردیم. اون کلاس، اولین و آخرین کلاس تعلیم ما بود. فقط تو این کلاس بود که حرف اول و آخر رو یاد گرفتیم. آخه معلم ما، اول و آخر معلمی بود. شأن اون نبود دانشجوش که اون هم اولی بود که دومی نداشت، از کلاس که بیرون مییاد،...
-
من و تو و آدم و حوا
یکشنبه 24 دیماه سال 1385 11:41
نوشته سپیدار- نقل از روزنامه تهران امروز یکشنبه ۲۴ دی ماه ۱۳۸۵ می دونم ... یادتون رفته، خب سفر هست و گرد و غبار فراموشی... اما اون که یکی بود، خواست که ما هم یکی یک دونه باشیم... پس شدیم... اونوقت: من بودم و تو بودی و آدم و حوا... همه و همه! یک کلاس درس بود به چه بزرگی... خیلی بزرگ، اونقدر بزرگ که دیوار نداشت، سقف هم...
-
مقاله مهندسی اطلاع رسانی، برگزیده همایش ملی مهندسی فرهنگی کشور
جمعه 22 دیماه سال 1385 03:05
کنفرانس ملی مهندسی فرهنگی روزهای چهارشنبه و پنج شنبه این هفته (۲۰ و ۲۱ دیماه ۱۳۸۵) در مرکز همایش های صدا و سیما برگزارشد. شورایعالی انقلاب فرهنگی، دانشگاه تهران، دانشگاه شهید بهشتی و صدا و سیما، برگزارکنندگان این همایش بودند. به گفته دبیر همایش مجموعا ۲۷۰ مقاله برای این کنفرانس علمی ارسال شده بود که از این میان...
-
وقتی بمیریم چه کار می کنیم؟ گفتگویی با دکتر مایکل نیوتون(۲)
دوشنبه 18 دیماه سال 1385 19:28
خانم آرسنال: اینطور که سوابق نشان می دهد، آشنایی شما با یافته های مربوط به زندگی پس از مرگ (زندگی در فاصله میان زندگی ها) به صورت تصادفی و هنگامی اتفاق افتاد که سرگرم درمان بیماران خود از طریق خواب مصنوعی بودید. چه شرایط و حال و هوایی بر این کشف حاکم بود؟ دکتر نیوتون: بله، یک روز خانمی به مطب من مراجعه کرد که از مشکل...
-
وقتی بمیریم چه کار می کنیم؟ گفتگویی با دکتر مایکل نیوتون(۱)
چهارشنبه 13 دیماه سال 1385 01:02
گفت گویی درباره یافته های یک هیپنوتراپ درباره تجربه مرگ و زندگی پس از آن توسط: ماری آرسنال از مجله " ویزدم " ترجمه: سپیدار در سال 1994 میلادی، شناخت ما از زندگی متحول شد و همه پرسش های هراس آوری که درباره آن داریم، به پایان رسید... با انتشار کتاب سفر روح نوشته دکتر مایکل نیوتون ، پرسش هایی از این قبیل که چرا در این...
-
آرامش ... Peace ... سلام... Ruhe
جمعه 19 آبانماه سال 1385 11:39
آرامش، میوه گمشده همه آدم هاست بدون آن که بدانند. انرژی یکتا و معنوی زندگی است. نیازی است جایگزین ناشدنی و آب حیاتی که همه در تاریکی برای جستن اش ویلان اند اما نمی دانند که در جستجوی چه هستند. پس همه چیز را به چنگ می آورند در حالیکه پاهایشان به غفلت، گوهر آرامش را در میدان غبارگرفته زندگی و در خاک تیره درون مدفون می...
-
آیا فکر می کنید یک "جوان"، "همسر"، "پدر" یا "مادر" هستید؟!
شنبه 6 آبانماه سال 1385 19:52
اشاره: شنبه گذشته، بیست و نهم مهرماه (بیست و هفتم ماه مبارک رمضان)، به دعوت سازمان ملی جوانان، فرصتی دست داد تا با گروهی از جوانان که عزم راه اندازی مجدد خبرگزاری ملی جوانان ایران را دارند، نشستی داشته باشم. سوال اصلی این بود که یک خبرگزاری جوانان در ایران، باید چه سیاست هایی را دنبال کند، چه برنامه هایی داشته باشد و...
-
سالمند و رسانه: نیاز امروز، آمادگی برای مشکلات فردا
دوشنبه 16 مردادماه سال 1385 11:39
اشاره: فرهنگسرای ارسباران تهران(خیابان جلفا) که تنها فرهنگسرای ویژه سالمندان در پایتخت است، دیروز، یکشنبه، برنامه جالبی تدارک دیده بود به مناسبت بزرگداشت روز خبرنگار. هدف این برنامه تاکید بر ضرورت تقویت برنامه های رسانه ای خاص سالمندان بود. بنده هم به دعوت مدیریت فرهنگسرا مقاله کوتاهی را در این همایش که با حضور...
-
یادش به خیر سپیدار!
یکشنبه 15 مردادماه سال 1385 17:18
سپیدار به جای همه مردم آبادی... سرپنجه های پرشمارش رو به آسمون بلند کرده بود... چه مناجاتی داشت سپیدار! سیاهی رو از آسمون می گرفت و سفید و روشن به مردم آبادی هدیه می کرد... نوت ها رو از فرشته ها می گرفت و تو گوش مردم آبادی زمزمه می کرد... همه گرمای آسمون رو جمع می کرد و یه لطافت خنک رو هدیه می کرد به مردم ده... از اون...
-
سپیدار، شعر "تر" و خاطری حزین!
چهارشنبه 7 تیرماه سال 1385 16:05
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد یک نکته در این معنی گفتیم و همین باشد مدتی است که از لذت آبیاری سپیدار و سخن گفتن با شما همراهان همدل، بازمانده ام ...! از همه آنان که دل در گروه مهربانی و جان در گرو زندگی دارند ... نیازمند دعا هستم! سرفراز و برقرار باشید